بازخوانی انتقادی از میراث حوزه علمیه قم
غلامرضا میناگر:
حوزه، حاکمیت و عدالت؛ بازخوانی انتقادی از میراث حوزه علمیه قم و نظام جمهوری اسلامی
✍️ تحلیل انتقادی بر اساس سرمقالهٔ روزنامه جمهوری اسلامی (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴)
✍غلامرضا میناگر
🔹مقدمه
در آستانهٔ صدمین سال بازتأسیس حوزهٔ علمیهٔ قم، و در بستر برگزاری اجلاسیههایی پرهزینه اما کماثر، این پرسش بنیادی بار دیگر با صدای بلند در فضای اجتماعی و حوزوی طنین انداخت: با میراث بنیانگذار حوزه علمیه قم و نظام جمهوری اسلامی چه کردهایم؟ چرا مطالبات بنیادینی که در بطن این میراث نهفته بود، یکی پس از دیگری کنار نهاده شدهاند؟
آنچه در پی میآید تلاشی است برای بازخوانی این پرسش از خلال ارزیابی عملکرد نهاد دین در قامت حاکمیت، و بررسی نسبت حوزه با عدالت، معنویت و عقلانیت اجتماعی، آنگونه که در اندیشهٔ امام خمینی(ره) و شهید آیتالله بهشتی بازتاب یافته بود.
🔹بخش اول: حوزه و وعدهٔ عدالت اجتماعی
از منظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، عدالت نه تنها غایت حکومت دینی بلکه معیار مشروعیت آن است. امام خمینی در پیامها و بیانیههای متعدد، انقلاب را نه برای «مرفهین بیدرد» بلکه برای «پابرهنگان» و «کوخنشینان» دانست. او بهروشنی اعلام میکرد:
«اگر مسئولان به فکر طبقات محروم نباشند، از خط اسلام خارج شدهاند».1
در دهههای ابتدایی، این نگاه در شعارها و برخی اقدامات اجرایی نظام بازتاب یافت، اما با گذشت زمان، فاصلهٔ نگرانکنندهای میان اهداف اولیه و واقعیتهای کنونی پدید آمده است. امروز بیش از ۳۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی میکنند2، و توزیع ثروت با نابرابری شدید همراه است.
🔹بخش دوم: معنویت فراموششده
انقلاب اسلامی، در ذات خود حرکتی بود برای احیای معنویت در بستر زندگی اجتماعی. حوزههای علمیه، بهویژه حوزهٔ قم، وظیفه داشتند تا اخلاق، دیانت و معرفت دینی را در ساختار قدرت جاری سازند. اما آنچه در عمل رخ داده، در بسیاری از موارد عکس این انتظار است. دین، بهجای آنکه رافع رنج مردم باشد، گاه به ابزاری در دست قدرت تبدیل شده است. برخی روحانیون، بهجای همدلی با مردم، در جایگاه قاضی، حاکم یا تئوریپرداز برای سیاستهای تبعیضآمیز ایستادهاند.
به تعبیر شهید بهشتی:
«اسلام، دینی برای تمام زندگی است؛ اما نه به معنای سلطهٔ دینداران بر دیگران، بلکه به معنای خدمتگزاری دین برای آزادسازی انسانها».3
🔹بخش سوم: سکوت حوزه در برابر انحراف قدرت
سکوت حوزهٔ علمیه قم در برابر فساد ساختاری و بیعدالتی گسترده، یکی از نقاط تاریک این دورهٔ صدساله است. با آنکه بخشی از حاکمیت مستقیم در اختیار نهادهای دینی است، اما در بزنگاههایی که باید زبان به انتقاد میگشودند، بسیاری از علما یا سکوت اختیار کردند یا با قدرت همنوا شدند.
در اجلاسیههای اخیر، نه سخنی از کارنامهٔ عملکرد جمهوری اسلامی در حوزهٔ عدالت و اخلاق رفت، نه نقدی از عملکرد مسئولان ارائه شد، و نه حتی پیشنهادی برای اصلاح. این بیتفاوتی، بهدرستی، سبب شده مردم نیز نسبت به این نشستها بیاعتنا باشند.
🔹بخش چهارم: مسئولیت تاریخی حوزه و روحانیت
اگر حوزه، همچنان داعیهٔ مرجعیت فکری و اجتماعی دارد، باید در برابر مردم پاسخگو باشد. همانگونه که امام خمینی در نامهای به روحانیون هشدار دادند:
«مبادا روزی بیاید که مردم روحانیت را سدّ راه خود بدانند».4
امروز آن روز نزدیک شده است. مردم با دیدن زندگی اشرافی برخی از طلاب و روحانیون، با شنیدن خبرهایی از رانتخواری و فساد، و با تجربهٔ فقر، تورم، بیعدالتی، و بیتفاوتی مسئولان، حوزه و دین را از خود بیگانه مییابند.
🔹نتیجهگیری: بازگشت به مردم، بازگشت به رسالت
پرسش اصلی سرمقالهٔ روزنامه جمهوری اسلامی یک هشدار تاریخی است: حوزهٔ قم و روحانیت شیعه باید به رسالت اصلی خود بازگردند؛ رسالتی که نه در قدرتطلبی بلکه در حمایت از محرومان، ترویج عدالت، اقامهٔ اخلاق و دفاع از کرامت انسانی تعریف شده است. اگر این بازگشت رخ ندهد، فاصلهٔ مردم با دین، خطرناکتر از هر تهدید بیرونی، بنیاد مشروعیت حاکمیت دینی را به لرزه خواهد انداخت.
منابع:
📌 این مقاله بر اساس یادداشت روزنامهٔ جمهوری اسلامی (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴) تنظیم و تحلیل شده است.
Footnotes
امام خمینی، صحیفهٔ امام، ج ۱۳، ص ۴۷–۴۹. ↩
گزارش رسمی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ۱۴۰۳. ↩
شهید آیتالله بهشتی، گفتارهای تربیتی، جلد ۱، ص ۹۷. ↩
امام خمینی، نامه به علمای حوزه، صحیفهٔ امام، ج ۲۰، ص ۳۲۵. ↩
https://eitaa.com/grminagar
بازخوانی انتقادی از میراث حوزه علمیه قم و نظام جمهوری