سئوالات جدید تستی چهارجوابی باهم بیاندیشیم 1
درود بیکران بر شما دوستان و دانشجویان گرامی 🌹
سپاس از دلگرمی و اعتماد خوبتان.
📘 بخش اول: «انسان و ایمان»
سؤال ۱. چرا ایمان برای انسان امری اساسی و غیرقابل چشمپوشی است؟
الف) ایمان به انسان معنا و جهت میدهد؛ بدون آن، زندگی تنها به خوردن و خوابیدن خلاصه میشود، که برای موجودی مانند انسان کافی نیست.
ب) ایمان باعث آرامش روانی است، اما این تنها یکی از کارکردهای آن است و دلیل اصلی برای ضرورت ایمان نیست.
ج) بدون ایمان، انسان توان تشخیص ارزشها و اولویتهای واقعی زندگی را ندارد و دچار سردرگمی ارزشی میشود. ✅
د) ایمان صرفاً یک احساس شخصی نیست، بلکه یک نیاز فطری برای یافتن حقیقت است که در ساختار وجودی انسان نهادینه شده است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «ج».
توضیح: انسان نیاز دارد بفهمد برای چه زندگی میکند، از کجا آمده و به کجا میرود؛ ایمان به او این چارچوب معنایی را میدهد.
سؤال ۲. کدام گزینه دربارهٔ رابطهٔ ایمان و عمل درستتر است؟
الف) ایمان فقط درون قلب است و به رفتار و عمل ارتباطی ندارد، چون ممکن است کسی دل پاکی داشته باشد اما اهل عبادت نباشد.
ب) عمل گاهی از ایمان جدا میشود، اما بهطور کلی رفتار انسان آینهای از باورهای اوست و نمیتوان گفت ایمان هست اما عمل نیست. ✅
ج) عمل مهمتر از ایمان است، چون کسی که عمل ندارد، فایدهای از ایمانش نمیبرد، حتی اگر باور داشته باشد.
د) ایمان و عمل کاملاً یکی هستند؛ هر عملی که انجام دهیم، همان اندازه ایمان ما را نشان میدهد، بدون هیچ تفاوتی.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «ب».
توضیح: ایمان حقیقی در عمل تجلی مییابد؛ نمیتوان ادعای ایمان داشت و هیچ نشانی از آن در کردار نبود. رابطهٔ این دو، دوسویه و عمیق است.
سؤال ۳. چرا خدا تمایلاتی را در ما آفرید ولی اجازه نداد آزادانه هرگونه که میخواهیم آنها را پاسخ دهیم؟
الف) چون تمایلات ابزار آزمون انسان هستند و باید انسان یاد بگیرد چگونه در برابر آنها مقاومت و انتخاب صحیح کند. ✅
ب) چون خدا با لذت بردن مخالف است و اصولاً تمایل داشتن را نوعی گناه میداند، حتی اگر کنترلشده باشد.
ج) چون خدا از آزادی انسانها میترسد و میخواهد همه را تحت سیطرهٔ کامل نگه دارد تا در آرامش باشد.
د) چون دین آمده است تا انسانها را محدود کند و اگر کسی میخواهد آزاد باشد، نباید مؤمن باشد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: خداوند تمایلات را برای رشد روحی و اخلاقی ما در وجودمان نهاد. تمرین مهار آنها باعث تعالی شخصیت انسان میشود.
سؤال ۴. چرا نمیتوان فقط به خدا ایمان داشت ولی دین خاصی نداشت؟
الف) چون خداوند نهتنها خالق است، بلکه راهنمای انسان نیز هست و این راهنمایی از طریق دین به انسان رسیده است. ✅
ب) چون جامعه بدون دین دچار هرجومرج میشود، پس انسانها برای نظم اجتماعی به دین نیاز دارند، نه برای خداشناسی.
ج) چون هر انسانی باید از یکی از دینهای موجود تقلید کند، حتی اگر با عقل او همخوانی نداشته باشد.
د) چون ادیان وسیلهای برای حکومتها هستند و ایمان بدون دین به فرد آزادی بیشتری میدهد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: خداوند حکیم است و انسان را بیراهنما رها نکرده؛ دین، تجلی حکمت الهی برای راهبری انسان به سمت کمال است.
سؤال ۵. با وجود برداشتهای گوناگون از دین، چگونه میتوان راه درست را شناخت؟
الف) برداشت درست از دین را میتوان با بهرهگیری از عقل، قواعد فهم متن، سیره معصومان و انس با قرآن بهدست آورد. ✅
ب) همه برداشتها از دین به یک اندازه درستاند، چون حقیقت دین در دل هر انسان قرار دارد و نمیتوان به برداشت خاصی پایبند شد.
ج) چون دین امری شخصی و ذوقی است، پس برداشت هم امری ذوقی است و تفاوت برداشتها طبیعی و معتبر است.
د) چون تفسیرهای مختلف وجود دارد، نمیتوان حقیقت دین را فهمید؛ پس بهترین کار این است که دین را رها کنیم.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: اگرچه برداشتها متنوعاند، ولی ابزار تشخیص حق از باطل در وجود ما نهاده شده؛ عقل، فطرت، منابع معتبر دینی و تحقیق راه را روشن میکنند.
📘 بخش اول: انسان و ایمان
ادامهٔ سؤالات | شماره ۶ تا ۱۰
سؤال ۶. چرا برخی افراد دین را محدودکننده و مانع آزادی میدانند؟
الف) چون گمان میکنند دین با تمایلات طبیعی دشمن است، در حالی که دین تنها افراط و زیادهروی را محدود میکند. ✅
ب) چون دین فقط مجموعهای از عبادات خشک است و به زندگی واقعی کاری ندارد، پس مزاحم آزادی فردی است.
ج) چون دین برخاسته از تحمیل اجتماعی است و فرد دیندار، اختیار انتخاب ندارد.
د) چون بیشتر دستورات دینی برای افراد خاصی بوده و قابل تعمیم به همگان نیست.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: دین اسلام نهتنها با تمایلات مخالفت ندارد، بلکه آنها را نعمت میداند؛ اما افراط در تمایلات به ضرر انسان تمام میشود.
سؤال ۷. چرا شناخت انسان، مقدمهٔ شناخت ایمان و معنای زندگی است؟
الف) چون انسان تنها موجودی است که عقل دارد و اگر خود را نشناسد، نمیتواند هدف و جایگاهش در هستی را درک کند. ✅
ب) چون شناخت انسان باعث میشود بداند کدام دین بهتر است، حتی اگر خودش دینی را قبول نداشته باشد.
ج) چون انسان بسیار پیچیده است و هیچگاه نمیتواند خود را بشناسد، پس تلاش برای شناخت ایمان هم بیفایده است.
د) چون شناخت انسان فقط به علوم تجربی وابسته است و به دین ارتباطی ندارد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: اگر انسان نداند که کیست، برای چه آمده، چه سرمایههایی در وجود دارد و چه آیندهای در پیش دارد، ایمانورزی او سطحی و ناپایدار خواهد بود.
سؤال ۸. چرا نمیتوان بدون شناخت دقیق از انسان، جهان و خدا، سبک زندگی درست داشت؟
الف) چون بدون این شناختها، انسان در دام لذتهای زودگذر افتاده و زندگیاش بیمعنا میشود. ✅
ب) چون سبک زندگی به دین کاری ندارد و صرفاً یک موضوع فرهنگی است، نه ایمانی.
ج) چون خدا نیازی ندارد که ما زندگیمان را مطابق خواست او تنظیم کنیم؛ کافی است نیت خوب داشته باشیم.
د) چون شناخت دقیق فقط مخصوص عالمان است و بقیه باید تقلید کنند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: سبک زندگی هر فرد، بازتابی از جهانبینی اوست. اگر بنیادهای فکری دچار اشتباه باشد، مسیر زندگی نیز انحراف خواهد داشت.
سؤال ۹. چرا برخی با تمایلات افراطی خود کنار نمیآیند و دین را عامل محدودیت میدانند؟
الف) چون دین را بهدرستی نشناختهاند و گمان میکنند همهٔ محدودیتها صرفاً سلب لذت است، نه محافظت از جان و روح. ✅
ب) چون دین اصولاً مخالف لذت است و هر گونه تمایل را گناه میداند، حتی اگر بیضرر باشد.
ج) چون تمایلات همیشه باید آزاد باشند و دین نمیتواند دربارهٔ رفتارهای شخصی نظر بدهد.
د) چون دین تنها به درد افراد مقدس میخورد و برای عموم جامعه کارایی ندارد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: دین برای محافظت از انسان، حد و مرزهایی مشخص کرده تا تمایلات به ابزار سقوط تبدیل نشوند. رشد در گرو کنترل است، نه رهایی.
سؤال ۱۰. چگونه میتوان با تمایلات خود مبارزه کرد و در عین حال انسان سالمی بود؟
الف) با پذیرش نقش رشدآفرین تمایلات، آنها را در مسیر عقل قرار داده و با کنترل آنها به تعالی رسید. ✅
ب) با سرکوب کامل تمایلات و قطع هرگونه ارتباط با دنیا میتوان به خدا نزدیک شد.
ج) با رها کردن خود به امواج تمایل و لذت، چون انسان فطرتاً نیک است و در نهایت راه درست را پیدا میکند.
د) اصلاً مبارزه با تمایلات معنایی ندارد؛ انسان باید خودش باشد و هرچه دل خواست بکند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: دین با اصل تمایل مخالفتی ندارد؛ بلکه مبارزه با افراط و هدایت تمایلات بهسوی حکمت و عدالت، باعث رشد و تکامل معنوی میشود.
📘 بخش اول: انسان و ایمان
📘 بازنویسی سؤالات ۱۱ تا ۱۵ | با پاسخهای دوخطی و گزینه صحیح رندومی
سؤال ۱۱. چرا برخی افراد میگویند «با دل پاک میشود مؤمن بود، حتی بدون عمل»؟
الف) چون تصور میکنند ایمان تنها به نیت درونی وابسته است و اگر دل انسان خوب باشد، عمل ارزشی ندارد و لازم نیست پایبند باشد.
ب) چون از شدت گناهان، دچار عذاب وجدان شدهاند و برای تسکین روان خود، چنین باوری را میسازند تا وجدانشان آرام گیرد. ✅
ج) چون محیط اطراف آنها طوری است که عمل دینی را تحقیر میکند و آنان برای دفاع از خود، به این توجیه پناه میبرند.
د) چون بهاشتباه فکر میکنند همه ادیان تنها بر نیت تأکید دارند و عمل ظاهری ملاک نیست، در حالی که بسیاری از ادیان به عمل نیز اهمیت میدهند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «ب».
توضیح: این نوع توجیه، فرار از مسئولیت عمل است؛ ایمان راستین بدون ظهور عملی، در حقیقت دچار ضعف است.
سؤال ۱۲. چرا گفته شده که ایمان بدون عمل، نمیتواند دل انسان را پاک نگه دارد؟
الف) چون عمل نیک، جان انسان را صیقل میدهد و بدون عمل، دل در معرض تیره شدن و خاموشی ایمان قرار میگیرد. ✅
ب) چون انسان ذاتاً ضعیف است و برای حفظ ایمان در دل، نیاز به تمرین عملی دارد، وگرنه باورها در ذهن محو میشوند.
ج) چون خداوند بارها در قرآن تأکید کرده که ایمان و عمل صالح باید باهم باشند، وگرنه ایمان خالی پاداش ندارد.
د) چون حتی اگر نیت انسان خوب باشد، نداشتن عمل او را در معرض گناه و لغزش قرار میدهد، که تدریجاً قلب را فاسد میکند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عمل نیک به ایمان جان میدهد؛ همانطور که قلب بدون گردش خون زنده نمیماند، ایمان بدون عمل هم پایدار نیست.
سؤال ۱۳. چه چیزی باعث تفاوت در درجات ایمان میان افراد میشود؟
الف) چون ایمان امری ثابت نیست و با توجه به میزان عمل، مجاهده با نفس، و دوری از گناه، در افراد کموزیاد میشود.
ب) چون برخی افراد در خانواده دیندار رشد کردهاند و این تربیت عاطفی، به آنها آرامش و ثبات بیشتری در ایمان داده است.
ج) چون کسانی که بهطور عملی با دین زندگی کردهاند، ایمانی مستحکمتر دارند تا آنان که دین را فقط در حد ذهنی پذیرفتهاند. ✅
د) چون شرایط روحی و روانی انسانها فرق دارد و بعضیها زودتر دچار تردید میشوند، حتی اگر از نظر علمی هم آگاه باشند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «ج».
توضیح: ایمان مانند عضلهای است که با تمرین قوی میشود؛ پایبندی عملی به باورها باعث پایداری و تعمیق ایمان است.
سؤال ۱۴. چرا برخی گناهان باعث سقوط فرد از ایمان به کفر میشوند؟
الف) چون گناه، دل را تیره و فطرت را خاموش میکند؛ اگر ادامه یابد، فرد حقیقت را انکار کرده و از مسیر حق دور میشود. ✅
ب) چون برخی گناهان بزرگ چنان اثر مخربی دارند که انسان دیگر لیاقت ایمان را از دست میدهد و خدا هم هدایت را از او برمیدارد.
ج) چون ایمانِ بدون مراقبت، آسیبپذیر است و اگر انسان خود را نسازد، حتی لغزش کوچک میتواند او را به ورطه کفر بکشاند.
د) چون در نگاه دینی، گناه باعث فاصله گرفتن از ولایت خدا و نزدیک شدن به ولایت شیطان میشود، و این تدریجاً انسان را نابود میکند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: اثر تکراری گناه، کاهش تدریجی نور باطن و در نهایت انکار حقایق است؛ گناه سرانجام ایمان را میسوزاند.
سؤال ۱۵. چه معیارهایی نشان میدهند که ایمان انسان واقعی است، نه فقط زبانی؟
الف) وقتی شخص فقط به زبان نمیگوید مؤمن است، بلکه در عمل هم تسلیم دستورات الهی است، حتی اگر آنها با میلش ناسازگار باشد. ✅
ب) وقتی فرد بتواند با استدلال و منطق از باورهای دینی خود دفاع کند و در برابر انتقادات، دچار تزلزل نشود.
ج) وقتی در موقعیتهای دشوار، به جای عصبانیت و پرخاش، بردباری نشان دهد و اخلاق نیک را بر واکنش فوری ترجیح دهد.
د) وقتی بین عبادات، رفتارش با خانواده، سبک معاشرت با دیگران و صداقت در کار، یکپارچگی و همخوانی دیده شود.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ایمان واقعی در جایی بروز میکند که انسان در برابر تمایلش بایستد و فرمان الهی را بر خواست نفس ترجیح دهد؛ این همان تسلیم است.
💠 🌷
در ادامه، سؤالات ۱۶ تا ۲۰ از بخش اول (انسان و ایمان) کتاب بیندیشیم ۱ تقدیم میگردد:
📘 بخش اول: انسان و ایمان
سؤالات ۱۶ تا ۲۰ | پاسخهای دوخطی و گزینهٔ صحیح تصادفی
سؤال ۱۶. چرا تمایلات طبیعی باید در مسیر عقل و دین هدایت شوند؟
الف) زیرا اگر تمایلات بهحال خود رها شوند، بهجای پیشبرد انسان به سوی کمال، او را به سمت خودخواهی و انحراف سوق میدهند. ✅
ب) چون دین با اصل تمایل مخالفت دارد و فقط راهی برای سرکوب غرایز است که موجب زهد و ریاضت بیشتر میشود.
ج) زیرا عقل بشر به تنهایی برای مدیریت تمایلات کافی نیست و نیاز دارد تا دین او را مجبور به خودکنترلی کند.
د) چون تمایلات مانعی برای پیشرفت علمی هستند و فقط با دین میتوان آنها را از بین برد و ذهن را خالص کرد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: تمایلات اگر در چارچوب عقل و شرع قرار نگیرند، کنترل نشده باقی میمانند و انسان را از مسیر فطری خویش دور میکنند.
سؤال ۱۷. چرا تنها داشتن نیت خوب، برای دینداری کافی نیست؟
الف) چون دین از انسان میخواهد نیت نیک را در رفتار و عمل نشان دهد، وگرنه صرف نیت در دل، نشانهای از ایمان نیست. ✅
ب) چون نیت خوب معمولاً به تنهایی موجب پذیرش اجتماعی نمیشود و باید همراه با ظواهر دینی باشد.
ج) چون خداوند تنها به اعمال ظاهری ارزش میدهد و نیت را ملاک اصلی نمیداند.
د) چون نیت خوب ممکن است فریبکارانه باشد و افراد برای فریب دیگران ادعای خیرخواهی میکنند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: نیت بدون عمل مثل بذر بدون آب است؛ دین بر ارتباط قلب و رفتار تأکید دارد و ایمان زبانی را کافی نمیداند.
سؤال ۱۸. چه زمانی تمایلات انسانی به عامل سقوط و فساد تبدیل میشوند؟
الف) زمانی که انسان آنها را بیمحابا دنبال میکند، بدون اینکه به حق دیگران، عقل یا رضای خدا توجهی داشته باشد. ✅
ب) زمانی که دین آنها را گناه اعلام کند، حتی اگر آن تمایلات بدون آسیب برای دیگران انجام شده باشند.
ج) وقتی انسان از لذتبردن احساس گناه میکند و میپندارد هر نوع تمایل، ناپسند است.
د) وقتی افراد بخواهند نیازهای خود را انکار کنند و در نتیجه دچار عقده و سرکوب شوند که به رفتارهای غیرطبیعی منجر میشود.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: هیچ تمایلی ذاتاً بد نیست؛ اما رهایی کامل از قید عقل و ارزش، آن را به عاملی خطرناک برای انسان و جامعه بدل میکند.
سؤال ۱۹. اگر انسان عقل دارد، چرا به دین هم نیاز دارد؟
الف) چون عقل به تنهایی نمیتواند همهٔ حقیقت را بشناسد و در بسیاری موارد، به خطا یا تردید میافتد؛ دین مکمل هدایت عقل است. ✅
ب) چون عقل همیشه به نفع خود عمل میکند و دین آمده تا مانع سودجویی انسانها شود و آنها را محدود کند.
ج) چون مردم سادهلوح هستند و اگر دین نباشد، ممکن است به هر چیزی ایمان بیاورند، حتی خرافات.
د) چون عقل تنها برای امور دنیوی مناسب است و دین برای آخرت؛ هر یک در قلمرو خود کارایی دارد و هیچگاه با هم تلاقی ندارند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عقل مانند چشم است و دین مانند نور؛ چشم بدون نور نمیبیند، دین نیز هدایت عقل را از خطا بیمه میکند.
سؤال ۲۰. چرا گفته میشود ایمان نوعی نیاز فطری انسان است؟
الف) چون از اعماق وجود هر انسانی، میل به پرستش، معناجویی، و تکیهگاه داشتن سرچشمه میگیرد و نمیتوان آن را با آموزش حذف کرد. ✅
ب) چون همهٔ ادیان این موضوع را تأکید کردهاند و اگر اجماع ادیان نبود، شاید این موضوع قابل دفاع نبود.
ج) چون انسانها با هم توافق کردهاند که بدون ایمان نمیتوان جامعهای اخلاقی ساخت، نه اینکه واقعاً فطرتی در کار باشد.
د) چون در تاریخ همیشه دین وجود داشته و تکرار آن باعث شده است تا انسانها آن را جزء طبیعت خود بپندارند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: حس معنویتخواهی در ژرفای روان انسان جای دارد؛ مانند میل به عدالت یا حقیقت، ایمان نیز بخشی از سرشت ماست.
🟩 🌺
اکنون وارد بخش دوم: خدا و صفات خدا از کتاب بیندیشیم ۱ میشویم. این بخش نیز شامل سؤالات چهارگزینهای تحلیلی با گزینههایی دوخطی و پاسخ رندومی است.
📗 بخش دوم: خدا و صفات خدا
سؤالات ۲۱ تا ۲۵
سؤال ۲۱. چرا اعتقاد به وجود خدا یک نیاز همگانی در تمام زمانها و مکانها بوده است؟
الف) چون در همهٔ اقوام، گرایش به نیایش، تقدس، و پرسش از منشأ هستی وجود داشته و این گرایش درونی خاموششدنی نیست. ✅
ب) چون والدین و فرهنگها از کودکی در ذهن انسان خدا را قرار دادهاند، وگرنه انسان به تنهایی به آن نمیرسید.
ج) چون بشر همیشه از نیروهای طبیعی ترسیده و برای آرام کردن خود، مفهومی به نام خدا خلق کرده است.
د) چون در غیاب علم، مردم به خدا پناه میبردند؛ با پیشرفت دانش، نیازی به چنین باوری باقی نمیماند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: گرایش به خدا در فطرت انسان نهفته است؛ حتی کودکان در مواجهه با عظمت طبیعت یا سختیها، نام او را میجویند.
سؤال ۲۲. آیا باور به خدا، ریشه در ترس انسانها دارد؟
الف) ترس تنها یکی از عوامل تقویتکنندهٔ ایمان است، اما دلیل بنیادی باور به خدا، عقل و فطرت انسانی است. ✅
ب) بله، انسانهای نادان برای ترس از مرگ یا بیماری، به مفهومی به نام خدا چسبیدهاند تا آرامش بگیرند.
ج) خیر، زیرا فقط انسانهای بسیار باهوش و باسواد به خدا ایمان دارند، نه کسانی که از چیزی میترسند.
د) تا زمانی که انسانها ناآگاه و خرافهباور بودند، خدا را میپرستیدند؛ امروز علم جای آن را گرفته است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ایمان ریشه در درک عقلانی و فطری دارد؛ گرچه ترس گاهی موجب توجه به خدا میشود، اما اساس اعتقاد چیزی فراتر است.
سؤال ۲۳. چرا خدا را نمیتوان ماده یا انرژی دانست؟
الف) چون ماده و انرژی ویژگیهایی دارند (مانند تغییرپذیری، محدودیت، نیاز) که با ویژگیهای خالق مطلق ناسازگار است. ✅
ب) چون خدا باید مرئی و قابل لمس باشد، در حالی که ماده چنین نیست و همین دلیل بر خدابودن آن نیست.
ج) چون خدا بسیار بزرگتر از ماده است و ماده تنها سایهای از وجود اوست، نه خودش.
د) چون ماده به چشم دیده میشود، ولی خدا را نمیتوان دید، پس نمیتوان آنها را یکی دانست.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خدا باید واجبالوجود، کامل و مستقل باشد؛ درحالیکه ماده و انرژی محدود و وابستهاند، پس نمیتوانند خالق باشند.
سؤال ۲۴. چرا نمیتوان گفت «جهان خودبهخود بهوجود آمده» و نیازی به خالق ندارد؟
الف) چون هر پدیدهای نیازمند علتی بیرونی است، و جهان نیز نمیتواند خودعلت خودش باشد، چون آغازی دارد. ✅
ب) چون انسانها دوست دارند چیزهایی را خلقشده بدانند، وگرنه از نظر علمی ممکن است چیزی خودبهخود پدید آید.
ج) چون اینگونه باورها تنها در تفکر دینی معنا دارند و در علم تجربی بیاعتبارند.
د) چون هنوز نظریهای علمی نتوانسته منشأ جهان را با قطعیت توضیح دهد، پس نمیتوان دربارهٔ خالق بودن یا نبودن سخن گفت.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: قانون علیت، بنیاد فهم علمی و عقلی ما از جهان است. اگر جهان آغاز دارد، علتی بیرون از خود لازم دارد که از سنخ ماده نیست.
سؤال ۲۵. چرا نمیتوان انرژی را خدا دانست، با اینکه جاودانه و غیرمادی به نظر میرسد؟
الف) زیرا انرژی دچار تغییر میشود، محدود است، از قوانین فیزیکی تبعیت میکند و نمیتواند واجبالوجود باشد. ✅
ب) چون انرژی فقط در آزمایشگاه قابل بررسی است و نمیتوان به آن معنای الهی داد.
ج) چون واژهٔ انرژی بار علمی دارد و نباید با مفاهیم دینی ترکیب شود تا باعث خلط علم و دین نشود.
د) چون انرژی برای کار کردن به ابزار نیاز دارد و خدا مستقل از ابزار است، بنابراین نمیتوانند یکی باشند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: واجبالوجود باید تغییرناپذیر، مستقل، و بینیاز باشد. انرژی از جهات مختلف، متغیر و تابع است و خالق نمیتواند تابع باشد.
🔸 🌷
📗 بخش دوم: خدا و صفات خدا
سؤالات ۲۶ تا ۳۰ | پاسخهای بلند و گزینهٔ صحیح تصادفی
سؤال ۲۶. چرا نظریه بیگبنگ با باور به خدا تعارضی ندارد؟
الف) چون بیگبنگ فقط به آغاز زمان و ماده اشاره میکند و نمیتواند علت آغاز را توضیح دهد؛ پس نیاز به خالقی بیرونی باقی میماند. ✅
ب) چون نظریه بیگبنگ، خدا را رد میکند ولی چون علمی است، انسان دیندار باید آن را بپذیرد و بین علم و دین آشتی دهد.
ج) چون بیگبنگ تنها یک احتمال است و علم هنوز در اثبات قطعی آن به نتیجه نرسیده، پس نمیتوان بر اساس آن سخن گفت.
د) چون برخی دانشمندان مذهبی با آن مخالفاند، بنابراین نباید به آن استناد کرد، حتی اگر دلایل علمی داشته باشد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: آغاز داشتن جهان، نیاز به آفریننده دارد. نظریه بیگبنگ تنها زمان وقوع را مشخص میکند، نه علت وجود آن را.
سؤال ۲۷. چرا نمیتوان ماده را موجودی ازلی و بینیاز از خالق دانست؟
الف) چون ماده تغییرپذیر، ترکیبپذیر و محدود است؛ و هر چیزی که محدود باشد، نمیتواند واجبالوجود و مستقل باشد. ✅
ب) چون دین با نظریه ازلیت ماده مخالف است و هر چه دین بگوید، باید همان را بپذیریم، حتی اگر علم چیز دیگری بگوید.
ج) چون ماده همواره تحت سیطره قوانین طبیعت است و هر چیزی که قانونپذیر باشد، قطعاً از خود اراده ندارد.
د) چون انسان نمیتواند خودش را از ماده بداند و همزمان ادعا کند که روح دارد؛ پس ماده نمیتواند آغازگر باشد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ازلیت یعنی بینیازی مطلق؛ ماده چون دچار تغییر و فساد است، به خودی خود نمیتواند آغازگر هستی باشد.
سؤال ۲۸. ویژگی "واجبالوجود" بودن خداوند یعنی چه؟
الف) یعنی خداوند وجودی است که نبودنش ممکن نیست؛ او علت همه موجودات است ولی خودش معلول و وابسته به هیچچیز نیست. ✅
ب) یعنی خدا موجودی بسیار نیرومند است که همه موجودات را کنترل میکند، اما ممکن است خودش هم از چیزی پدید آمده باشد.
ج) یعنی خدا بهقدری قدرتمند است که میتواند در دل هر پدیدهای حضور داشته باشد و به اشکال مختلف درآید.
د) یعنی خدا کاملترین مخلوق عالم است که از موجودات دیگر بهتر است و باید او را برتر بدانیم چون خوبتر است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: واجبالوجود یعنی وجودی که ذاتاً هست، وابسته به چیزی نیست، و همهٔ هستی به او نیاز دارند اما او به هیچچیز نیاز ندارد.
سؤال ۲۹. چگونه میتوان فهمید صفات خداوند با هم در تضاد نیستند (مثلاً عدل و رحمت با هم ناسازگار نیستند)؟
الف) چون صفات الهی برخاسته از ذات او هستند و نه متضاد، بلکه در نهایت هماهنگاند؛ عدل، همان رحمت برای شایستگان است. ✅
ب) چون خدا هر وقت بخواهد عادل است و هر وقت بخواهد رحمت میورزد، پس لازم نیست بین آنها هماهنگی وجود داشته باشد.
ج) چون صفات الهی قابل شناخت نیستند و انسان نمیتواند دربارهٔ سازگاری یا تضاد آنها اظهار نظر دقیقی بکند.
د) چون عدل فقط برای آخرت است و رحمت برای دنیا؛ بنابراین، هر کدام در جای خودش عمل میکند و تداخلی ندارند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عدل و رحمت دو جلوه از حقیقت واحد هستند؛ رحمت خدا مقتضی هدایت است و عدل او اقتضای کیفر بیتوجهان را دارد.
سؤال ۳۰. چرا نمیتوان خدا را با موجودات دیگر مقایسه کرد؟
الف) چون خدا بینهایت است و هر گونه تشبیه با موجودات محدود، باعث تحقیر مفهوم الهی و درک نادرست از او میشود. ✅
ب) چون هیچکس نمیداند خدا چه ویژگیهایی دارد، پس مقایسهٔ او با دیگران بیمعناست و کاملاً غیرعلمی است.
ج) چون خدا آنقدر دور است که ما نمیتوانیم او را بشناسیم، پس بهتر است اصلاً دربارهاش چیزی نگوییم.
د) چون موجودات دیگر هم قدرت و علم دارند، ولی قدرت خدا فراتر است، پس خدا همسنخ آنهاست، فقط قویتر.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ذات نامحدود الهی از هر مقایسهای برتر است؛ مقایسهٔ او با مخلوقات، نوعی کاهش و محدودسازی خالق بینهایت است.
💠 🌷در ادامه سؤالات ۳۱ تا ۳۵ از بخش دوم: خدا و صفات خدا تقدیم میگردد
📗 بخش دوم: خدا و صفات خدا
سؤالات ۳۱ تا ۳۵ | با گزینههای گمراهکنندهٔ علمی و پاسخ بلند
سؤال ۳۱. چرا نمیتوان خدا را موجودی مادی یا قابل رؤیت دانست، حتی اگر بسیار لطیف و شفاف باشد؟
الف) چون هر چیزی که دارای ویژگیهای فیزیکی باشد، حتی اگر لطیف و شفاف باشد، دارای ابعاد و محدودیت است و نمیتواند واجبالوجود باشد. ✅
ب) چون خدا به اندازهای بزرگ است که دیدن او ممکن نیست، نه اینکه اساساً غیرمادی باشد.
ج) چون تنها دلیل ندیدن خدا آن است که انسان هنوز توان دیدن او را نیافته، وگرنه اگر کامل شود، میتواند او را ببیند.
د) چون در آیات قرآن آمده که خدا دیده نمیشود، بنابراین چون گفته شده، باید باور کرد، حتی اگر دلیل عقلی نباشد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: دیدنی بودن، لازمهٔ جسمانیت و محدود بودن است. خدا چون بینهایت و مطلق است، نمیتواند ویژگی مادی داشته باشد.
سؤال ۳۲. چرا صفات خدا مانند علم، قدرت، و رحمت با ذات او یکیاند، نه چیزی جدا از او؟
الف) چون اگر صفات خدا جدا باشند، او مرکب خواهد بود و هر مرکبی نیازمند اجزاء است، و این با بینیازی خدا ناسازگار است. ✅
ب) چون قرآن گفته است خدا داناست و تواناست، و ما باید بدون پرسش عقلی آن را بپذیریم.
ج) چون صفات خدا از افعال او گرفته شدهاند و افعال میتوانند مستقل از ذات وجود داشته باشند.
د) چون عقل نمیتواند دربارهٔ ذات خدا نظر دهد، و بهتر است تنها به ظاهر متون دینی بسنده کرد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ترکیب داشتن، یعنی وابستگی. خدای کامل و مستقل، نمیتواند از اجزاء تشکیل شده باشد، پس صفاتش عین ذات اوست.
سؤال ۳۳. چرا میگوییم خداوند از هر جهت بینهایت است و نقص ندارد؟
الف) چون نقص به معنای امکان کاملتر شدن است و موجودی که بتواند کاملتر شود، از ابتدا کامل نبوده و نمیتواند واجبالوجود باشد. ✅
ب) چون ما از خدا تعریفی در ذهن داریم که کاملترین است، پس چون این تعریف را ساختهایم، خدا باید کامل باشد.
ج) چون همه انسانها در طول تاریخ گفتهاند خدا کامل است، و این باور سنتی مورد احترام ماست.
د) چون تصور خدای ناقص با عقل ناسازگار است، اما در عمل، ممکن است خدا هم کاستیهایی داشته باشد که ما نمیفهمیم.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: نقص، یعنی وابستگی و نیاز به غیر. خداوند به دلیل واجبالوجود بودن، کامل مطلق است و هیچ نقصی در او ممکن نیست.
سؤال ۳۴. چرا نمیگوییم "جهان خودبهخود علت خویش است" و نیازی به علت خارجی ندارد؟
الف) چون خود بودن علت خود، تناقض منطقی است؛ چیزی که هنوز موجود نشده، نمیتواند علت وجود خودش باشد. ✅
ب) چون جهان بسیار بزرگ است و اگر خودش علت خود بود، باید همیشه وجود میداشت و تغییر نمیکرد.
ج) چون علم هنوز علت پیدایش جهان را نمیداند، پس نمیتوان آن را خودبهخود دانست.
د) چون خدا در دین معرفی شده و اگر علت دیگری بود، دین آن را معرفی میکرد، پس تنها خدا علت جهان است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: قانون علیت میگوید: هر ممکنالوجود نیاز به علتی بیرونی دارد. "خودعلتی" بودن، یک تناقض فلسفی است.
سؤال ۳۵. چرا میگوییم خدا به چیزی نیاز ندارد، حتی برای شناخته شدن؟
الف) چون نیاز داشتن، نشانهٔ محدودیت است و خدا اگر نیازمند به چیزی حتی برای شناخته شدن باشد، دیگر بینیاز نیست. ✅
ب) چون شناخت خدا تنها از طریق وحی ممکن است و اگر وحی نباشد، انسان نمیتواند او را بشناسد.
ج) چون خداوند خودش را در آسمانها و زمین آشکار کرده و نیازی به اثبات فلسفی ندارد.
د) چون در دل هر انسان میل به شناخت خدا وجود دارد و همین میل نشان میدهد که او خواسته شناخته شود.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خدا اگر نیازمند ابزار، دلیل، یا حتی دیده شدن باشد، ناقص است. بینیازی مطلق، اساس تعریف واجبالوجود است.
✨ 🌷
📗 بخش دوم: خدا و صفات خدا
سؤالات ۳۶ تا ۴۰ | پاسخهای بلند
سؤال ۳۶. چرا خداوند، علیرغم اینکه نامحدود است، برای انسان قابل شناخت نسبی است؟
الف) چون گرچه ذات او فراتر از درک کامل انسان است، ولی عقل و فطرت انسان نشانههایی از او را مییابند و به اندازهٔ ظرفیت خود او را میشناسند. ✅
ب) چون هر چیزی که وجود دارد، باید قابل شناخت باشد، حتی اگر بینهایت باشد؛ پس شناخت کامل خدا برای هر انسانی ممکن است.
ج) چون خداوند در کتابهای مقدس خود را معرفی کرده و اگر این کتابها نبودند، شناخت خدا ممکن نبود.
د) چون انسان ذاتاً موجودی عارف است و میتواند از طریق اشراق، ذات خدا را همانطور که هست، بشناسد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عقل و فطرت ما توان درک کلیات صفات الهی را دارند، هرچند درک ذات خدا برای ما ناممکن است. این شناخت محدود اما معتبر است.
سؤال ۳۷. اگر خدا دیده نمیشود، چگونه میتوان به وجود او ایمان آورد؟
الف) چون آثار وجود خدا در هستی دیده میشود؛ همانگونه که گرما نشانهٔ آتش است، نظم و هدفمندی جهان نیز نشانهٔ خالق است. ✅
ب) چون بسیاری از چیزهایی که نمیبینیم هم وجود دارند، مثلاً الکترونها یا امواج مغناطیسی، پس این معیار درستی نیست.
ج) چون با دیدن پیامبران و معجزاتشان میتوان به وجود خدا پی برد، نه از طریق تأمل در جهان.
د) چون انسان مؤمن با چشم دل خدا را میبیند و لازم نیست به دنبال نشانه یا دلیل علمی باشد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: اثبات خدا از طریق نشانهشناسی ممکن است؛ دیدن خود خدا لازم نیست، دیدن نشانههای روشن او کافیست.
سؤال ۳۸. آیا میتوان گفت خدا جسم ندارد، ولی در جایی خاص حضور دارد؟
الف) خیر، چون حضور مکانی، ویژگی موجودات مادی است؛ خدا فرازمانی و فرامکانی است و همهجا را احاطه دارد، بدون اینکه در جایی محدود شود. ✅
ب) بله، چون خدا در آسمانهاست و در قرآن هم آمده که خدا در عرش قرار دارد، پس مکان دارد ولی جسم نیست.
ج) بله، چون انسان باید بداند از کجا خدا را بخواند و اگر مکان نداشته باشد، دعا کردن ممکن نمیشود.
د) خیر، چون خداوند فقط در قلب مؤمنان حضور دارد و جایی دیگر حضور ندارد، حتی اگر ناظر همهچیز باشد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خداوند بینیاز از زمان و مکان است؛ حضور او حضوری قیومی و غیرمکانی است، نه مثل حضور اجسام در مکان.
سؤال ۳۹. چرا برخی انسانها خدا را انکار میکنند با اینکه نشانههایش فراوان است؟
الف) چون دل آنها به گناه آلوده شده و این آلودگی، قدرت تشخیص فطری و عقلانیشان را ضعیف کرده است. ✅
ب) چون خدا خود را فقط به افراد خاصی نشان میدهد و بقیه را در شک باقی میگذارد تا امتحان شوند.
ج) چون نشانههای خدا خیلی مبهماند و فقط فیلسوفان و دانشمندان میتوانند آنها را بفهمند.
د) چون انسان اگر آزاد باشد، خودش انتخاب میکند و شاید ترجیح دهد به چیزی ایمان نیاورد؛ این حق اوست.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: گناه و دلبستگی به دنیا، مانند زنگار بر آینهٔ دل، مانع از دیدن حقیقت و نشانههای آشکار الهی میشود.
سؤال ۴۰. چگونه میتوان هم عدالت و هم رحمت خدا را باور کرد؟ آیا این دو در تعارض نیستند؟
الف) خیر، چون رحمت خدا بهصورت هدایت، انذار، عفو و فرصت توبه آشکار میشود و عدل او یعنی کیفر دادن به کسانی که همهٔ این فرصتها را از دست دادهاند. ✅
ب) بله، چون اگر خدا مهربان است، نباید کسی را عذاب کند؛ پس یا عادل است یا مهربان، ولی هر دو نمیشود.
ج) خیر، چون خدا فقط در دنیا مهربان است و در آخرت فقط عادل است، بنابراین، بین آنها تعارضی پیش نمیآید.
د) بله، چون اگر کسی گناهی کرده باشد ولی خدا ببخشد، دیگر عدالت محقق نشده و این با عدالت در تضاد است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عدل خدا یعنی رفتار با انسانها بر اساس شایستگی آنها؛ اما رحمت او، فرصت بازگشت و رشد است پیش از تحقق عدالت نهایی.
✅
🌟
🟢 بخش سوم: توحید الهی
سؤالات ۴۱ تا ۴۵ | پاسخهای بلند، تحلیلی و گمراهکننده
سؤال ۴۱. چرا نمیتوان به خدایان متعدد قائل شد، حتی اگر هرکدام مسئول بخشی از جهان باشند؟
الف) چون وجود خدایان متعدد به معنای داشتن ارادههای متفاوت است و در نتیجه، هماهنگی در آفرینش از بین میرود و نظام جهان دچار اختلال میشود. ✅
ب) چون انسان فقط به یک خدا نیاز دارد و دیگر خدایان را نمیشناسد، پس بهتر است به یک خدا بسنده کند.
ج) چون در قرآن آمده است که تنها یک خدا وجود دارد، وگرنه عقل توان فهم این مطلب را ندارد.
د) چون اگر خدایان متعدد باشند، باید یکی از دیگری قویتر باشد، و این نشان میدهد که فقط یکی از آنها واقعی است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: وحدت اراده و نظم جهانی، دلیلی عقلانی بر وحدت واجبالوجود است؛ دو خدا به معنای دو قدرت مستقل است و این، تناقض دارد.
سؤال ۴۲. چرا توسل به اولیای الهی با توحید در عبادت منافاتی ندارد؟
الف) چون توسل به معنای عبادت آنها نیست، بلکه طلب شفاعت از بندگان مقرب خداست؛ در اصل، فقط از خدا حاجت خواسته میشود. ✅
ب) چون پیامبران قدرتهایی دارند که خدا به آنها داده و میتوانند مستقل از خدا مشکلات انسان را حل کنند.
ج) چون همهٔ مؤمنان اجازه دارند از هر کسی حاجت بخواهند، حتی اگر مشرک باشند، به شرطی که نیتشان خالص باشد.
د) چون توسل برای انسانهای ضعیف مجاز است و کسانی که ایمان قوی دارند نیازی به آن ندارند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توسل، وسیلهجویی است نه پرستش. شفاعتطلبی از اولیای الهی به اذن خدا، راهی مشروع و توحیدی برای تقرب به اوست.
سؤال ۴۳. توحید ربوبی یعنی چه و چرا انکار آن به معنای شرک است؟
الف) یعنی باور به اینکه تدبیر جهان و ادارهٔ امور هستی فقط به دست خداست؛ هر کس غیر خدا را مدبّر مستقل بداند، مشرک است. ✅
ب) یعنی خدا جهان را آفریده ولی آن را رها کرده و ادارهاش را به طبیعت یا فرشتگان سپرده است.
ج) یعنی خدا تنها خالق جهان است، اما چون ما به زندگی کاری داریم، باید با اسباب طبیعی سروکار داشته باشیم.
د) یعنی خداوند حتی دخالتی در حوادث جزئی زندگی ندارد و فقط اصول کلی را تعیین کرده است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید ربوبی یعنی انحصار در تدبیر. اگر کسی باور داشته باشد غیرخدا به طور مستقل بر هستی اثر میگذارد، گرفتار شرک است.
سؤال ۴۴. چرا شناخت توحید در زندگی انسان تأثیر مستقیم دارد؟
الف) چون انسان موحد احساس بیپناهی ندارد، آرامش عمیقتری دارد و منشأ امور را یکی میبیند؛ در نتیجه، کمتر دچار پریشانی و اضطراب میشود. ✅
ب) چون کسی که موحد است، کارهایش بیشتر برکت دارد و در دنیا ثروتمندتر و موفقتر از بقیه خواهد بود.
ج) چون توحید باعث میشود انسان فقط از خدا بترسد و از هیچکس دیگری حساب نبرد، حتی اگر ظالم باشد.
د) چون توحید فقط یک بحث نظری است و تأثیر عملی ندارد؛ ولی چون در دین آمده، باید آن را پذیرفت.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید منشأ «یقین»، «توکل»، «اطمینان» و «تحمل بلاها»ست؛ کسی که بداند فقط خدا مؤثر است، دنیا را متفاوت میبیند.
سؤال ۴۵. چگونه میتوان به توحید در نیت و عمل پایبند بود؟
الف) با آنکه ظاهر کار ما ممکن است اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی باشد، ولی اگر نیت آن قربت به خدا باشد، عمل ما الهی و توحیدی خواهد بود. ✅
ب) با پرهیز از هر کاری که با دیگران ارتباط دارد، چون هر رابطهای ممکن است ما را از توحید عملی دور کند.
ج) با تکرار ذکرهای خاص و راز و نیازهای طولانی که به ما حس ارتباط مستقیم با خدا میدهد و نیتمان را خالص میکند.
د) با عبادت فردی و ترک امور اجتماعی، چون هر نوع فعالیت اجتماعی ما را دچار ریا و خودنمایی میکند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: نیت الهی، معیار توحید عملی است؛ حتی شغل، تحصیل و معاشرت هم میتواند توحیدی باشد اگر برای خدا انجام گیرد.
✅ 🌷
🟢 بخش سوم: توحید الهی
سؤالات ۴۶ تا ۶۰ | گزینهها با دام آموزشی، پاسخها تحلیلی و بلند
سؤال ۴۶. تفاوت میان توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت چیست؟
الف) توحید در خالقیت یعنی خدا تنها خالق هستی است، و توحید ربوبی یعنی خدا تنها مدبّر و پروردگار جهان است. ✅
ب) هر دو یکی هستند؛ چون هر که خالق باشد، لزوماً باید پروردگار هم باشد و تفاوتی میان آنها نیست.
ج) توحید ربوبی فقط در عالم غیب مطرح است، ولی توحید در خالقیت مربوط به عالم طبیعت و محسوسات است.
د) توحید ربوبی امری اعتقادی است و توحید خالقی، امری فلسفی است که ارتباطی با ایمان عملی ندارد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خدا هم خالق هستی و هم مدبّر آن است. بسیاری از مشرکان توحید در خالقیت را میپذیرفتند اما در ربوبیت دچار شرک بودند.
سؤال ۴۷. معنای واقعی «لا إله إلاّ الله» در توحید اسلامی چیست؟
الف) یعنی هیچ معبودی جز الله نیست؛ همه پرستشها باید بهسوی او باشد و هیچ موجودی نباید حتی در نیت عبادت شریک قرار گیرد. ✅
ب) یعنی تنها در زمان پیامبر باید خدا را پرستید؛ پس از آن، انسانها خودشان راه هدایت را مییابند.
ج) یعنی خدایان دیگر هم ممکن هستند، ولی الله بزرگترین و برترین آنهاست، پس باید او را ترجیح داد.
د) یعنی تنها الله آفریننده است و بقیه هم میتوانند واسطههای قابل احترام در عبادت باشند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید در عبادت، خالصسازی نیّت و عمل برای خداست. اگر کسی دیگری را همزمان با خدا بخواند، این شرک است.
سؤال ۴۸. شرک در عبادت چگونه شکل میگیرد حتی اگر نیت انسان ظاهراً الهی باشد؟
الف) اگر انسان عمل دینی را برای جلب توجه دیگران انجام دهد، یا نیت خود را آلوده به غیرخدا کند، به نوعی دچار شرک در عبادت میشود. ✅
ب) اگر انسان نماز بخواند اما همراه آن دعا هم بکند، این خودش نشانهای از شرک خفی است.
ج) هر کس که از اهلبیت طلب شفاعت کند، عبادت را آلوده کرده، حتی اگر بگوید که برای خدا بوده است.
د) اگر در وقت عبادت حواس انسان پرت شود یا به امور دنیوی فکر کند، عبادتش شرکآلود شده است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: معیار عبادت توحیدی، اخلاص کامل است. هر نیت غیرالهی، حتی ریا، تبدیل به شرک خفی و تهدیدی برای پذیرش عبادت است.
سؤال ۴۹. چرا برخی افراد در ظاهر موحدند اما در عمل دچار شرک پنهاناند؟
الف) چون توکل واقعی ندارند، و در تصمیمگیریها بیشتر به اسباب و انسانها تکیه میکنند تا به خدای متعال. ✅
ب) چون آنها دعا نمیکنند و فکر میکنند عقل و علم برای رسیدن به هدف کافی است.
ج) چون در ظاهر عبادت میکنند اما نیت خود را اعلام نمیکنند، که این نشانهٔ تقیه یا نفاق است.
د) چون تنها به عبادتهای واجب بسنده میکنند و عبادتهای مستحبی را ترک کردهاند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: شرک در عمل، گاه بهصورت تکیهٔ بیش از حد به اسباب یا انسانها جلوه میکند. توکل باید همراه با استفاده از اسباب باشد.
سؤال ۵۰. اگر خدا تنها خالق جهان است، نقش اسباب و علل طبیعی در عالم چیست؟
الف) اسباب مجاری ارادهٔ الهیاند و استقلال ندارند؛ خدا با حکمت خود کارها را از طریق آنها انجام میدهد ولی وابسته به آنها نیست. ✅
ب) اسباب، جایگزین خدا هستند تا او مستقیماً در همهٔ امور دخالت نکند و در آرامش باشد.
ج) اسباب تنها توهم بشر هستند و در واقع، تنها خداوند علت همه چیز است، حتی اگر ما تصور اسباب داشته باشیم.
د) اسباب، هم در اختیار خدا هستند و هم در اختیار شیطان؛ گاهی خدا و گاهی شیطان از آنها استفاده میکند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: در جهانبینی توحیدی، خدا علت حقیقی است و اسباب، ابزارهایی در دست او هستند. آنها استقلال ندارند.
🌷
🟢 ادامهٔ بخش سوم: توحید الهی
سؤالات ۵۱ تا ۶۰ | گزینهها نزدیک، پاسخها تحلیلی و بلند
سؤال ۵۱. چرا پدیدههایی مانند معجزه، دعا، و شفاعت با توحید منافاتی ندارند؟
الف) چون این امور همگی با اذن و ارادهٔ الهی تحقق مییابند و وسیلهای هستند برای تجلی قدرت خدا، نه مستقل از او. ✅
ب) چون خدا گاهی از فرشتگان یا اولیاء کمک میگیرد تا کارهای خارقالعاده انجام دهند و انسانها را شگفتزده کند.
ج) چون این پدیدهها فقط برای زمان پیامبران بودند و امروزه تکرار نمیشوند، پس دیگر ربطی به توحید ندارند.
د) چون این امور، قواعد علمی ندارند و بیشتر برای اقناع عوام بودهاند، نه برای کسانی که ایمان عمیق دارند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: هیچ معجزه یا شفاعتی بدون اذن خدا نیست؛ آنان مجرای فیضاند، نه منشأ فیض. توحید اقتضا دارد خدا مبدأ همه چیز باشد.
سؤال ۵۲. آیا کسانی که به بتها یا بزرگان دینی متوسل میشوند، حتماً مشرکاند؟
الف) بستگی دارد؛ اگر آنها را مستقل از خدا مؤثر بدانند، دچار شرک شدهاند، ولی اگر فقط واسطه و شفیع بدانند، نه. ✅
ب) بله، چون حتی اسم بردن از غیر خدا در دعا، نشاندهندهٔ شرک در نیت و عبادت است.
ج) نه، چون هر کسی حق دارد هر چیزی را پرستش کند، و توحید فقط یک نگاه دینی است، نه معیار عقلی.
د) بله، چون حتی اگر نیت خالص باشد، صرف توسل به غیر خدا، نشاندهندهٔ انحراف در عقیده است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: مرز ظریف توحید و شرک در نیت و باور قلبی نهفته است. توسل مشروع یعنی «طلب از خدا از طریق بندگان مقرب».
سؤال ۵۳. چرا در توحید اسلامی، نهتنها خدا یکتاست، بلکه بیمانند نیز هست؟
الف) چون خدا نه جسم است، نه زمانمند، نه مکانمند و نه ترکیبی؛ هر آنچه شبیه مخلوقات باشد، نمیتواند خدا باشد. ✅
ب) چون قرآن گفته است خدا شبیه ندارد و این دلیل کافی برای نپذیرفتن تشبیه است.
ج) چون اگر خدا شبیه چیزی باشد، آن چیز نیز باید پرستیده شود و این ما را به چندگانهپرستی میکشاند.
د) چون بیهمتا بودن خدا فقط جنبهٔ اخلاقی دارد و از جهت وجودی، ممکن است شباهتهایی با عالم داشته باشد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خدا از سنخ مخلوق نیست؛ هر وصفی که با نقص، مکان، زمان یا محدودیت همراه باشد، از او دور است.
سؤال ۵۴. آیا دیدن خداوند در دنیا یا آخرت ممکن است؟
الف) در دنیا به هیچوجه ممکن نیست، چون خدا جسم نیست؛ در آخرت نیز دیدن او با چشم جسمانی ممکن نیست، اما نوعی شهود قلبی برای مؤمنان خواهد بود. ✅
ب) در دنیا نمیتوان خدا را دید، ولی در آخرت با چشمهای جسمانی خدا را خواهیم دید، چون او آن زمان تجسم مییابد.
ج) بله، چون برخی پیامبران خدا را دیدهاند و این تجربه نشان میدهد که در شرایط خاص دیدن او ممکن است.
د) نه، چون خدا بسیار دور از ماست و هرگز نمیتوان به او دست یافت، چه در دنیا و چه در آخرت.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: دیدار خدا در آخرت یک حقیقت شهودی و باطنی است، نه مادی و بصری؛ او را با دل و معرفت میبینند، نه با چشم سر.
سؤال ۵۵. چرا ایمان به توحید، نقش تربیتی ویژهای در انسان دارد؟
الف) چون انسان موحد فقط از خدا میترسد، فقط به او امید دارد، و همین ویژگی او را از ترسهای کاذب، حرص، حسد و وابستگی نجات میدهد. ✅
ب) چون افراد موحد معمولاً مذهبیترند و رفتار دینی آنها باعث الگوبرداری در جامعه میشود، حتی اگر نیتشان الهی نباشد.
ج) چون جامعهٔ موحد جامعهای سازمانیافته است، و توحید باعث نظم و انسجام اجتماعی میشود.
د) چون توحید، افراد را از امور دنیوی بازمیدارد و به سمت ترک دنیا و خلوتگزینی میکشاند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید انسان را تربیت میکند، چون محور انگیزهها و نگرشها را متوجه خدا میسازد. این نوع نگاه، شخصیت را آزاد و مستقل میسازد.
سؤال ۵۶. توحید نظری چه تفاوتی با توحید عملی دارد؟
الف) توحید نظری، باور ذهنی به یگانگی خداست؛ اما توحید عملی یعنی جهتگیری زندگی، نیت، انگیزه و رفتارها باید فقط برای خدا باشد. ✅
ب) توحید نظری فقط مربوط به فیلسوفان است، و توحید عملی مخصوص مردم عادی که دنبال عبادتاند.
ج) توحید نظری درستتر است، چون با عقل سروکار دارد؛ ولی توحید عملی بیشتر احساسی است.
د) هر دو یکیاند؛ تفاوتی میان نظری و عملی نیست و این اصطلاحات صرفاً بازیهای ذهنی علمای علمکلام است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: کسی که خدا را در نظریه قبول دارد ولی در عمل تکیهاش به غیر اوست، هنوز موحد کامل نیست.
سؤال ۵۷. آیا پرستش غیر مستقیم مثل ثروت، مقام، یا شهرت هم نوعی شرک است؟
الف) بله، اگر آنها بهگونهای مورد علاقه و پیروی قرار گیرند که انسان از ارزشهای الهی بگذرد، تبدیل به معبود ذهنی میشوند. ✅
ب) نه، چون پرستش فقط برای موجودات زنده ممکن است و ثروت یا مقام که جان ندارند، نمیتوانند معبود باشند.
ج) بله، ولی فقط زمانی که فرد رسماً اعلام کند که مثلاً "من پول را میپرستم" شرک محسوب میشود.
د) نه، چون انسانها ذاتاً علاقه به این چیزها دارند، و این علاقه تا وقتی در دل است، شرک محسوب نمیشود.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: «أَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلٰهَهُ هَوَاهُ؟»؛ هر چیزی که انسان بهخاطرش از خدا بگذرد، همان معبود اوست.
سؤال ۵۸. چه نشانههایی در رفتار یک انسان موحد دیده میشود؟
الف) آرامش، استقامت در بلاها، توکل، اخلاص، و بیاعتنایی به رضایت مردم زمانی که رضایت خدا در کار باشد، نشانههای موحد حقیقیاند. ✅
ب) تکرار زیاد اذکار، حضور دائم در مسجد، و استفاده از واژگان دینی در گفتگوها نشان میدهد شخص موحد است.
ج) مخالفت با تکنولوژی و سادهزیستی مفرط، نشانهٔ باور عمیق به توحید است و باید به آنها اقتدا کرد.
د) اجتناب از سیاست، اقتصاد و جامعهگرایی نشانهٔ موحد است، چون خداگرایی با دنیاگرایی نمیسازد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید در دل باید در عمل نمود یابد؛ موحد از غیر خدا نمیترسد و تحتتأثیر مدح و ذم مردم قرار نمیگیرد.
سؤال ۵۹. چرا عقل بشری میتواند به یکتاپرستی برسد، حتی بدون وحی؟
الف) چون نظم، هدفمندی، وحدت قوانین طبیعی و نیاز به علت بینیاز، همگی عقل را به سوی وجود خدا و توحید راهنمایی میکنند. ✅
ب) چون عقل انسان از همان ابتدا باور به خدا دارد و لازم نیست استدلالی در میان باشد؛ همه انسانها موحد به دنیا میآیند.
ج) چون عقل در همهٔ امور پاسخ ندارد؛ توحید هم بیشتر از طریق شهود و الهام قابل فهم است.
د) چون وحی تنها راه مطمئن برای فهم خداست، و عقل تنها میتواند احتمال وجود او را بدهد، نه یقین.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عقل بشر گرچه محدود است، اما در حوزهٔ مبادی و اصول، توانایی هدایت به حقیقت توحید را دارد.
سؤال ۶۰. رابطهٔ توحید با آزادی انسان چیست؟
الف) موحد واقعی تنها بندهٔ خداست و از بند هر وابستگی، سلطهجویی، ترس یا تحمیل رها میشود؛ او آزادترین انسان است. ✅
ب) توحید با آزادی در تعارض است؛ چون انسان موحد باید فقط از دستورات الهی تبعیت کند و حق انتخاب شخصی ندارد.
ج) کسی که موحد است، فقط در مسائل دینی آزاد است، ولی در اجتماع باید تابع قوانین و عرف باشد، حتی اگر خلاف توحید باشد.
د) آزادی با دین منافات دارد، چون دین برای کنترل انسان آمده است و آزادی مطلق با پذیرش دین محال است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید، آزادی از بردگی نفس و غیرخداست. موحد تسلیم ارادهٔ خداست و با این تسلیم، از بند همهٔ سلطهها آزاد میشود.
✅ 🌷 اکنون با همان روشی که در بخشهای قبل (توحید، خداشناسی و ایمان) اعمال کردیم، وارد بخش هفتم کتاب بیندیشیم ۱: معادشناسی میشویم. محتوای این بخش از صفحهٔ ۱۳۵ کتاب آغاز شده و شامل مباحثی مانند:
حقیقت روح
فلسفهٔ امتحان
ضرورت عقلانی معاد
تناسخ
برزخ
بدن در آخرت
رابطه دنیا و آخرت
میباشد.
اکنون ۱۰ سؤال اول (سؤالات ۶۱ تا ۷۰) را با همان شیوهٔ علمی، تحلیلی، با پاسخهای بلند، و گزینههای گمراهکنندهٔ علمی تقدیم میکنم.
🔵 بخش هفتم: معاد (بازگشت بهسوی خدا)
سؤالات ۶۱ تا ۷۰ | با پاسخ تحلیلی و گزینههای فریبنده علمی
سؤال ۶۱. علوم تجربی میگویند که مغز مرکز همه فعالیتهای فکری ماست. پس آیا جایی برای روح باقی میماند؟
الف) بله، چون روح حقیقتی فرامادی است که در علم تجربی نمیگنجد؛ عقل، حافظه، اراده و خودآگاهی را نمیتوان فقط با فعل مغز توضیح داد. ✅
ب) خیر، چون با پیشرفت علم، مشخص شده است که مغز منبع تمام ادراکات است و دیگر نیازی به فرض روح وجود ندارد.
ج) بله، چون اگر چه همه فعالیتها در مغز رخ میدهند، ولی روح نوعی انرژی پنهان است که هنوز کشف نشده است.
د) خیر، چون انسان فقط جسم است و تمام ویژگیهایش از عملکرد نورونها نشأت میگیرد، روح مفهومی کهنه و اسطورهای است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: روح و مغز دو سنخ متفاوتاند؛ مغز ابزار روح است، نه جایگزین آن. شعور، اراده و هویت فردی دلایلی مستقل از ماده دارند.
سؤال ۶۲. چرا خدا انسان را خلق کرد و سپس امتحان میکند تا او را به بهشت یا جهنم ببرد؟
الف) چون خدا انسان را موجودی مختار و قابل رشد آفرید تا با انتخاب خود، به کمال لایق برسد و در جایگاهی قرار گیرد که خود ساخته است. ✅
ب) چون خدا باید قدرت خود را نشان دهد و از طریق امتحان، انسان را متوجه ضعف و ناتوانی خویش کند.
ج) چون امتحان یک مجازات است و انسان باید پیش از ورود به آخرت، سختی بکشد تا لایق پاداش یا عذاب شود.
د) چون خدا میخواهد عدهای را عذاب کند و راه آن، آزمایشهای سخت و درنهایت سقوط آنها در جهنم است.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: امتحان در منطق الهی، فرصت رشد است نه آزمایش علمی. انسان بستر انتخاب است، نه عروسک نمایش.
سؤال ۶۳. چرا خدا از ابتدا انسان را در بهشت قرار نداد و او را آفرید تا امتحان کند؟
الف) چون انسان باید از مسیر اختیار، به کمال برسد؛ رسیدن به بهشت بدون رشد شخصی، معنا و ارزش ندارد. ✅
ب) چون در داستان آدم و حوا آمده است که انسان ابتدا در بهشت بود و سپس به زمین رانده شد تا رنج بکشد.
ج) چون اگر خدا مستقیماً انسان را وارد بهشت میکرد، هدف امتحان و پاداش و عذاب معنا نداشت و دین بیکار میشد.
د) چون خدا بهخاطر عدالت، همه انسانها را ابتدا در دنیا قرار میدهد تا کسی از شرایط ویژه برخوردار نباشد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: بهشت پاداش است، نه نقطهٔ آغاز. کسی که در دنیا نسازد، در آخرت نمیسازد. بهشت، محل سکونت روحهای ساختهشده است.
سؤال ۶۴. دیدگاه ادیان توحیدی دربارهٔ تناسخ چیست؟
الف) رد کامل؛ چون تناسخ با عدالت، مسئولیت فردی، و ساختار معاد در تضاد است و در قرآن و روایات مردود اعلام شده است. ✅
ب) تأیید محدود؛ چون در برخی روایات آمده که ارواح گناهکار ممکن است به صورت موجودات دیگر بازگردند.
ج) مردد؛ چون برخی علما آن را تأیید کردهاند و برخی رد کردهاند و نظر قطعی در دین وجود ندارد.
د) قبول ضمنی؛ چون شواهد تجربی دربارهٔ خاطرات زندگی گذشته وجود دارد، و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: تناسخ نفی هویت شخصی، عدالت و حسابرسی است. بازگشت مجدد روح به دنیا در قالب بدن دیگر، با قیامت ناسازگار است.
سؤال ۶۵. عالم برزخ چه نقشی در مسیر زندگی انسان دارد؟
الف) عالم برزخ، مرحلهٔ بین دنیا و قیامت است که روح در آن به پاداش یا عذاب مناسب اعمال خود میرسد، ولی حساب نهایی در قیامت است. ✅
ب) برزخ جایی خیالی است که برخی علما برای پر کردن فاصله میان مرگ و قیامت آن را اختراع کردهاند.
ج) برزخ همان خوابهایی است که انسانها پس از مرگ میبینند و تجربه میکنند، اما در واقعیت وجود ندارد.
د) عالم برزخ فقط مخصوص شهدا و اولیای خداست و بقیه انسانها مستقیماً به بهشت یا جهنم میروند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: برزخ مانند دوران رحم است؛ نه دنیا و نه آخرت، اما مقدمات آخرت در آن رقم میخورد. آگاهیها در آن کاملتر اما نه نهاییاند.
سؤال ۶۶. آیا بدن انسان در آخرت با همین بدن دنیوی خواهد بود؟
الف) بدن اخروی از جنس دنیایی نیست ولی از همان «هویت بدنی» برخوردار است که در دنیا داشت؛ صورت اخروی اعمال، بدن را میسازد. ✅
ب) بله، همان بدن خاکی ما دوباره جمع میشود و عیناً زنده میگردد و وارد قیامت میشود.
ج) نه، فقط روح باقی میماند و هیچ بدنی در کار نیست، چون جسم فناپذیر است و در قیامت جایگاهی ندارد.
د) بله، ولی بدن اخروی یک بدن نورانی است که تنها خوبان از آن بهرهمند میشوند؛ بقیه فقط روح دارند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: بدن اخروی ادامهٔ شخصیت دنیوی انسان است. قالب دنیوی نیست، اما ویژگیهایی مشابه دارد؛ بدن مثالی.
سؤال ۶۷. آیا مرگ، پایان زندگی انسان است؟
الف) نه، مرگ یک تحول است؛ عبور از دنیا به مرحلهٔ جدید زندگی که در آن روح وارد عالم برزخ میشود و تا قیامت ادامه مییابد. ✅
ب) بله، چون با نابودی مغز و بدن، همه چیز پایان میپذیرد و اگر روحی هم باشد، در بیخبری باقی میماند.
ج) بله، زندگی فقط همین دنیاست و همهٔ آموزههای مربوط به پس از مرگ، ابزار ترساندن مردم بودهاند.
د) نه، ولی انسان پس از مرگ فقط در ذهن دیگران زنده میماند؛ خاطرهها ادامه دارند، نه خود او.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: مرگ بهمعنای «انفصال روح از بدن» است نه پایان حیات؛ حیات اخروی ادامهای کاملتر و ماندگارتر از دنیاست.
سؤال ۶۸. چرا معاد باید جسمانی باشد نه فقط روحانی؟
الف) چون بسیاری از اعمال انسان با بدن انجام شدهاند، و عدالت اقتضا دارد همان بدن در پاداش یا کیفر شریک باشد. ✅
ب) چون اگر معاد جسمانی نباشد، حس نمیکنیم و باور به قیامت بیاثر میماند.
ج) چون تنها در بدن است که روح کامل میشود؛ پس اگر بدن نباشد، روح هم کامل نمیماند.
د) چون خدا جسم انسان را دوست دارد و میخواهد آن را حفظ کند، حتی در آخرت.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عدل الهی و قاعدهٔ جزای عمل ایجاب میکند اعضایی که در گناه یا طاعت شریک بودند، در پاداش و کیفر هم شریک باشند.
سؤال ۶۹. اگر خدا از ابتدا میداند چه کسی بهشتی و چه کسی جهنمی است، چرا امتحان میکند؟
الف) علم خدا علت تحقق نیست؛ او میداند ولی دخالت نمیکند. انسان با اختیار خود بهسوی بهشت یا جهنم میرود. ✅
ب) چون خدا دوست دارد انسان را در رنج ببیند و امتحان برای لذت بردن از تماشا طراحی شده است.
ج) چون اگر امتحان نکند، شیطان اعتراض خواهد کرد که خدا عدالت را رعایت نکرده است.
د) چون خدا باید به فرشتگان نشان دهد که انسانها لایق چه جایگاهی هستند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: علم پیشین خدا از سنخ علیت نیست؛ مانند دانستن طلوع خورشید. انسان فاعل مختار است و خودش مسیر را برمیگزیند.
سؤال ۷۰. آیا هدف از معاد، فقط پاداش و تنبیه است؟
الف) نه، هدف اصلی معاد، تحقق کامل عدالت، تجلی حقیقت انسانها، و رسیدن به مقصد نهایی هستی یعنی لقای الهی است. ✅
ب) بله، چون انسانها فقط با ترس یا طمع میتوانند تربیت شوند، پس بهشت و جهنم ابزار هدایتند.
ج) نه، چون بهشت فقط برای سرگرمی مؤمنان است و هدفی فراتر از آن وجود ندارد.
د) بله، چون خدا باید ثابت کند که قولش را اجرا میکند، حتی اگر بهشت و جهنم کارکردی نداشته باشند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: معاد تجلی نتیجهٔ زندگی است؛ هدف نهایی "الی ربک المنتهی" است، نه صرفاً تنبیه و تشویق.
🌟 🌷 ادامهٔ بخش هفتم: معادشناسی را با سؤالات ۷۱ تا ۸۰ خدمتتان تقدیم میگردد تا این بخش نیز مثل دو بخش پیشین، بهطور کامل تکمیل شود.
🔵 بخش هفتم: معاد (بازگشت بهسوی خدا)
سؤالات ۷۱ تا ۸۰ | پاسخهای تحلیلی، علمی
سؤال ۷۱. آیا ایمان به معاد میتواند بر رفتار دنیوی انسان نیز اثر بگذارد؟
الف) بله، زیرا باور به حسابوکتاب آخرتی موجب میشود انسان در گفتار و کردار خود دقت کند و از ظلم، فریب و هوسمحوری دوری گزیند. ✅
ب) نه، چون انسانها بیشتر تحت تأثیر قوانین دنیویاند و باور به آخرت معمولاً در رفتار ظاهری تأثیر جدی ندارد.
ج) بله، ولی فقط در سطح عبادات مذهبی، چون در مسائل اقتصادی و اجتماعی، انسانها به دنیا وابستهاند.
د) نه، چون انسان با تکرار کارهای خوب و بد عادت میکند؛ باور به معاد تأثیر عمیقی در رفتار ندارد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ایمان به معاد درونیترین ضابطهٔ اخلاقی برای رفتار فردی و اجتماعی انسان است و از درون ناظر تولید میکند.
سؤال ۷۲. چرا نمیتوان رنجهای دنیوی را با بیعدالتی خدا توجیه کرد؟
الف) چون دنیا جای آزمایش است، نه پاداش؛ عدالت نهایی در قیامت تحقق مییابد و حساب ناتمام دنیا، در آخرت تسویه میشود. ✅
ب) چون خدا بعضیها را دوست ندارد و به آنها در دنیا سختی میدهد، اما در آخرت جبران میکند.
ج) چون رنجها بیشتر نتیجهٔ طبیعت و تصادفاند و خدا دخالتی در آنها ندارد، پس نمیتوان او را مقصر دانست.
د) چون اصلاً عدالت مفهومی نسبی است و نمیتوان توقع عدالت مطلق از خدا داشت.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: دنیا مزرعه است، نه محصول نهایی. بیعدالتی ظاهری دنیا، مقدمهٔ ظهور کامل عدالت در قیامت است.
سؤال ۷۳. آیا کسی که به معاد ایمان ندارد، ممکن است دچار خودمحوری و بیاخلاقی شود؟
الف) بله، چون وقتی انسان باور به حساب نهایی ندارد، ممکن است برای لذت آنی، حقوق دیگران را نادیده بگیرد. ✅
ب) نه، چون همهٔ انسانها ذاتاً خوباند و نیازی به باور دینی برای اخلاقمداری ندارند.
ج) بله، اما فقط در جامعههای مذهبی، چون آنجا باور به معاد نقش کنترلگر دارد؛ در جوامع سکولار چنین نیست.
د) نه، چون معاد فقط برای دلداری مؤمنان است و ربطی به اخلاق ندارد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: معاد ستون اخلاق است؛ بیاعتقادی به آن، ممکن است انسان را در مقابل وسوسهها بیپناه سازد.
سؤال ۷۴. کدام گزینه، دلیل عقلی بر ضرورت معاد را درست بیان میکند؟
الف) چون انسان دارای فطرت و اختیار است و عدالت خدا اقتضا دارد که اعمال او بدون حساب رها نشود و به نتیجهای متناسب برسد. ✅
ب) چون در دین آمده که معاد هست، و چون دین معتبر است، باید آن را پذیرفت.
ج) چون بعضی از مردم کارهای خوب انجام میدهند و خوب است روزی پاداش بگیرند، حتی اگر لازم نباشد.
د) چون بشر نیاز به امید دارد و معاد نقش روانی دارد، حتی اگر واقعیت نداشته باشد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عقل میگوید: موجود مختار باید پاسخگوی اعمال خود باشد؛ و چون همهٔ حسابها در دنیا تسویه نمیشوند، آخرت لازم است.
سؤال ۷۵. آیا میتوان قیامت را به صورت نمادین یا صرفاً معنوی در نظر گرفت؟
الف) نه، قرآن از قیامت بهعنوان حقیقتی واقعی با توصیفهای عینی یاد کرده و آن را حادثهای عینی و همهجانبه دانسته است. ✅
ب) بله، چون زبان قرآن استعاری است و مفاهیم مانند آتش یا بهشت فقط نمادهای روانی هستند.
ج) بله، چون خدا با مهربانیاش فقط قصد دارد ما را به کارهای خوب تشویق کند و تهدیدها جنبهٔ نمایشی دارند.
د) نه، اما نمیتوان آن را دقیق فهمید؛ بنابراین بهتر است سکوت کنیم تا ببینیم چه میشود.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: معاد در قرآن و روایات واقعیتی جسمانیـروحانی دارد، نه صرفاً حالت ذهنی یا روانی. قیامت یک رخداد عظیم است، نه تمثیل.
سؤال ۷۶. چرا تصور تناسخ با فلسفهٔ معاد در تعارض است؟
الف) چون در تناسخ، هویت شخصی حفظ نمیشود و عدالت زیر سؤال میرود، در حالیکه در معاد، فردیت و مسئولیت باقی میمانند. ✅
ب) چون تناسخ نظریهای علمی است و با باورهای سنتی دینی همخوانی ندارد، ولی در ذات خود مشکل فلسفی ندارد.
ج) چون تناسخ باعث میشود همه انسانها برابر شوند، و این برخلاف عدل الهی است که برخی را برتر میداند.
د) چون باور به تناسخ باعث میشود مردم از ترس، کار خوب کنند، و این انگیزهٔ درستی نیست.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: در تناسخ، شخصیتی که کار کرده با کسی که نتیجه میبیند یکی نیست؛ این ظلم است و با عدل و معاد ناسازگار.
سؤال ۷۷. رابطهٔ دنیا و آخرت چگونه تبیین میشود؟
الف) آخرت محصول دنیای ماست؛ هر کار، نیت و باوری در دنیا، صورت اخروی میسازد و عین آن در قیامت بازتاب مییابد. ✅
ب) دنیا و آخرت کاملاً جدا هستند؛ کاری که در دنیا کردهایم در آخرت فقط بهصورت نمادین ارزشگذاری میشود.
ج) آخرت فقط برای پاداش است و هیچگونه پیوند واقعی با دنیای ما ندارد، چون دنیا با ماده و آخرت با روح سروکار دارد.
د) دنیا محل زندگی طبیعی است و آخرت زندگی خیالی؛ ما در خواب آخرت را میبینیم، نه در بیداری.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: آخرت ادامهٔ طبیعی دنیا با شکل جدید است. دنیا کشتزار است و آخرت زمان برداشت محصول آن.
سؤال ۷۸. آیا پاداشها و عذابهای آخرت فقط مادیاند؟
الف) نه، هم مادیاند و هم روحی؛ چون انسان ترکیبی از جسم و روح است، جزای او نیز باید همزمان ایندو را در بر گیرد. ✅
ب) بله، چون قرآن از آتش و باغها و میوهها سخن گفته، پس حتماً امور مادی مد نظر بودهاند.
ج) نه، فقط روحیاند؛ چون جسم انسان از بین میرود و در آخرت اثری از بدن نیست.
د) بله، اما فقط در مورد کفار و گناهکاران. مؤمنان فقط پاداش روحی میگیرند، نه مادی.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توصیفات قرآنی نشان میدهد جزای اخروی، جامع همهٔ ابعاد انسان است؛ هم لذت و هم رنج، در جسم و جان ظاهر میشود.
سؤال ۷۹. چرا انسانها به معاد بیاعتنا میشوند، با اینکه در فطرتشان باور به بازگشت هست؟
الف) چون دنیاطلبی و غفلت، فطرت را میپوشاند و انسان دچار خودفریبی میشود؛ تا به بیداری نرسد، معاد را جدی نمیگیرد. ✅
ب) چون باور به معاد سخت است و فهم آن برای عموم مردم ممکن نیست؛ پس بیاعتنایی طبیعی است.
ج) چون رسانهها دیگر از قیامت نمیگویند و نسل جدید بهدلیل نبود آموزش دینی، از معاد بیخبر مانده است.
د) چون انسان مدرن، معاد را خرافه میداند و اصولاً علاقهای به زندگی پس از مرگ ندارد.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: در آیه آمده: «ثُمَّ قَسَت قُلوبُکُم»؛ یعنی قلب زنگار میگیرد. دنیاطلبی حجاب فطرت و مانع یاد قیامت است.
سؤال ۸۰. چرا ایمان به معاد در قرآن بهعنوان شرط ایمان واقعی معرفی شده است؟
الف) چون کسی که به حسابرسی و بازگشت اعتقاد دارد، مؤمن واقعی است و چنین فردی دیگر تسلیم هوس نمیشود و در همه رفتارهایش خدا را در نظر دارد. ✅
ب) چون قرآن میخواسته مردم را بترساند و ایمان به معاد را شرط ظاهری دینداری قرار داده است.
ج) چون ایمان به خدا بدون ترس از قیامت، کفایت نمیکند و ایمان باید حتماً آمیخته با تهدید باشد.
د) چون پیامبران باید انگیزهای برای پیروان خود داشته باشند، پس معاد را مهم جلوه دادهاند.
🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ایمان کامل یعنی باور به توحید، نبوت و معاد؛ بدون یکی از این سه، رفتار و نیّت انسان بیجهت خواهد بود.
✅ 🌷 با آرزوی موفقیت شما والسلام