رصد 2

دفاع از سنگرهای ائدئولوژیک اسلام

رصد 2

دفاع از سنگرهای ائدئولوژیک اسلام

۸ مطلب در خرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است


سؤال ۴۰. چرا قرآن به‌عنوان معجزهٔ نهایی و کامل مطرح شده است؟

الف) چون هیچ‌کس در طول تاریخ موفق نشده کتابی همانند آن بیاورد.
ب) چون قرآن فقط برای عرب‌زبانان نازل شده و منحصر به یک قوم است.
ج) چون قرآن پر از احکام سخت و قوانین قاطع است.
د) چون مسلمانان به آن علاقه‌مندند و آن را حفظ می‌کنند.
پاسخ صحیح: الف
توضیح: قرآن با سبک بی‌نظیر و محتوای متعالی خود، از دیگر متون متمایز شده و با تحدی از بشر خواسته همانند آن کتابی بیاورد؛ این خود نشانهٔ اعجاز آن است.

 

 


سؤال ۴۱. وحی در اصطلاح دینی به چه معناست؟

الف) الهام درونی که هر انسانی ممکن است در خواب تجربه کند.
ب) ارتباط خدا با پیامبران از طریق پیام‌های مستقیم و بدون واسطهٔ بشری.
ج) نوعی تجربهٔ عرفانی که از دل تفکر و مراقبه حاصل می‌شود.
د) کشف علمی که نتیجهٔ تأمل در آفرینش است.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: وحی، نوعی ارتباط ویژه بین خدا و پیامبران است که در آن، بدون دخالت حس یا تجربهٔ بشری، پیام الهی به‌صورت مستقیم القا می‌شود.


سؤال ۴۲. چرا تنها پیامبران شایستگی دریافت وحی را دارند؟

الف) چون از نظر جسمانی قوی‌تر از دیگران هستند و توان شنیدن صدای خدا را دارند.
ب) چون دارای نژادی خاص بوده‌اند و این امتیاز را از ابتدا داشتند.
ج) چون عقل، روح و ارادهٔ آنان به حد کمال رسیده و ظرفیت دریافت پیام الهی را دارند.
د) چون در خانواده‌هایی مذهبی رشد یافته‌اند و آموزه‌های دینی بیشتری آموخته‌اند.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: پیامبران انسان‌هایی هستند که از نظر عقل، ایمان، تقوا و سلامت روحی و اخلاقی به مرتبه‌ای رسیده‌اند که شایستگی درک و تحمل وحی الهی را دارند.


سؤال ۴۳. عصمت پیامبران به چه معناست؟

الف) به معنای اینکه آن‌ها هیچ اشتباهی در طول زندگی نکرده‌اند.
ب) یعنی پیامبران گناه نمی‌کنند چون از ترس جهنم در خود بازدارندگی دارند.
ج) به معنای مصونیت از گناه و خطا در دریافت، حفظ و ابلاغ پیام الهی و در عمل به آن.
د) به معنای اینکه اطرافیان پیامبر مانع خطای او می‌شوند.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: عصمت، موهبت الهی است که سبب می‌شود پیامبران نه در دریافت، نه در حفظ و نه در رساندن پیام خدا دچار خطا یا گناه نشوند.


سؤال ۴۴. چرا عصمت پیامبران برای اعتماد مردم به آنان ضروری است؟

الف) چون مردم از افراد گناهکار انتظار راهنمایی ندارند و اعتمادشان را از دست می‌دهند.
ب) چون اگر پیامبران خطا کنند، احتمال دارد جملات وحی نیز تحریف شود.
ج) چون عصمت پیامبران، نشانه‌ای از علم و حکمت الهی در انتخاب شایسته‌ترین افراد است.
د) همه گزینه‌ها درست است.
پاسخ صحیح: د
توضیح: اگر پیامبر گناه کند یا در گفتار و کردار خطا نماید، اعتماد مردم از بین می‌رود. عصمت دلیل صداقت، حجیت و شایستگی پیامبران در هدایت بشر است.


سؤال ۴۵. آیا عصمت پیامبران به معنای سلب اختیار آنان است؟

الف) بله، چون خدا آن‌ها را مجبور کرده پاک بمانند و این از روی اجبار است.
ب) نه، آنان با اختیار و معرفت به گناه نزدیک نمی‌شوند چون از آثار آن آگاه‌اند.
ج) نه، عصمت به معنای ترس از تنبیه است نه سلب اختیار.
د) بله، چون انسان معصوم نمی‌تواند اشتباه کند، پس مجبور است.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: عصمت به معنای آگاهی عمیق، ارادهٔ قوی و معرفت بالا نسبت به زشتی گناه است. پیامبران با اختیار کامل و از روی شناخت، راه گناه را ترک می‌کنند.


ادامهٔ سؤالات چهارگزینه‌ای از کتاب «بیندیشیم ۲»

درس سوم: وحی و عصمت | سؤالات ۴۱ تا ۵۰


سؤال ۴۱. وحی در اصطلاح دینی به چه معناست؟

الف) الهام درونی که هر انسانی ممکن است در خواب تجربه کند.
ب) ارتباط خدا با پیامبران از طریق پیام‌های مستقیم و بدون واسطهٔ بشری.
ج) نوعی تجربهٔ عرفانی که از دل تفکر و مراقبه حاصل می‌شود.
د) کشف علمی که نتیجهٔ تأمل در آفرینش است.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: وحی، نوعی ارتباط ویژه بین خدا و پیامبران است که در آن، بدون دخالت حس یا تجربهٔ بشری، پیام الهی به‌صورت مستقیم القا می‌شود.


سؤال ۴۲. چرا تنها پیامبران شایستگی دریافت وحی را دارند؟

الف) چون از نظر جسمانی قوی‌تر از دیگران هستند و توان شنیدن صدای خدا را دارند.
ب) چون دارای نژادی خاص بوده‌اند و این امتیاز را از ابتدا داشتند.
ج) چون عقل، روح و ارادهٔ آنان به حد کمال رسیده و ظرفیت دریافت پیام الهی را دارند.
د) چون در خانواده‌هایی مذهبی رشد یافته‌اند و آموزه‌های دینی بیشتری آموخته‌اند.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: پیامبران انسان‌هایی هستند که از نظر عقل، ایمان، تقوا و سلامت روحی و اخلاقی به مرتبه‌ای رسیده‌اند که شایستگی درک و تحمل وحی الهی را دارند.


سؤال ۴۳. عصمت پیامبران به چه معناست؟

الف) به معنای اینکه آن‌ها هیچ اشتباهی در طول زندگی نکرده‌اند.
ب) یعنی پیامبران گناه نمی‌کنند چون از ترس جهنم در خود بازدارندگی دارند.
ج) به معنای مصونیت از گناه و خطا در دریافت، حفظ و ابلاغ پیام الهی و در عمل به آن.
د) به معنای اینکه اطرافیان پیامبر مانع خطای او می‌شوند.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: عصمت، موهبت الهی است که سبب می‌شود پیامبران نه در دریافت، نه در حفظ و نه در رساندن پیام خدا دچار خطا یا گناه نشوند.


سؤال ۴۴. چرا عصمت پیامبران برای اعتماد مردم به آنان ضروری است؟

الف) چون مردم از افراد گناهکار انتظار راهنمایی ندارند و اعتمادشان را از دست می‌دهند.
ب) چون اگر پیامبران خطا کنند، احتمال دارد جملات وحی نیز تحریف شود.
ج) چون عصمت پیامبران، نشانه‌ای از علم و حکمت الهی در انتخاب شایسته‌ترین افراد است.
د) همه گزینه‌ها درست است.
پاسخ صحیح: د
توضیح: اگر پیامبر گناه کند یا در گفتار و کردار خطا نماید، اعتماد مردم از بین می‌رود. عصمت دلیل صداقت، حجیت و شایستگی پیامبران در هدایت بشر است.


سؤال ۴۵. آیا عصمت پیامبران به معنای سلب اختیار آنان است؟

الف) بله، چون خدا آن‌ها را مجبور کرده پاک بمانند و این از روی اجبار است.
ب) نه، آنان با اختیار و معرفت به گناه نزدیک نمی‌شوند چون از آثار آن آگاه‌اند.
ج) نه، عصمت به معنای ترس از تنبیه است نه سلب اختیار.
د) بله، چون انسان معصوم نمی‌تواند اشتباه کند، پس مجبور است.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: عصمت به معنای آگاهی عمیق، ارادهٔ قوی و معرفت بالا نسبت به زشتی گناه است. پیامبران با اختیار کامل و از روی شناخت، راه گناه را ترک می‌کنند.


سؤال ۴۶. در قرآن کریم دربارهٔ پیامبر اسلام (ص) چه تعبیرهایی در ارتباط با عصمت آمده است؟

الف) «و ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی» یعنی او هرگز از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید.
ب) «انما انا بشر مثلکم» یعنی او مثل همه انسان‌هاست و گناه هم می‌کند.
ج) «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة» یعنی پیامبر مانند دیگران از دیگران درس می‌گیرد.
د) «و لا تقربوا الصلاه و انتم سکاری» یعنی پیامبر نیز مانند مردم دچار غفلت می‌شد.
پاسخ صحیح: الف
توضیح: آیهٔ «و ما یَنطِقُ عَنِ الهَوی» تأکیدی بر عصمت پیامبر در گفتار اوست؛ یعنی او سخنانش براساس وحی الهی و دور از هوای نفس است.


سؤال ۴۷. پیامبر اسلام (ص) چگونه اعتماد عمومی مردم را در پذیرش دین جلب کرد؟

الف) با استفاده از زور و شمشیر در جنگ‌های ابتدایی.
ب) با سخنرانی‌های حماسی و مبالغه‌آمیز.
ج) با زندگی صادقانه، امانت‌داری و اخلاق نیکو از دوران قبل از نبوت.
د) با تبلیغ گسترده از سوی حکومت روم.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: پیامبر اسلام پیش از بعثت نیز به «محمد امین» معروف بود و این اعتماد مردمی زمینهٔ پذیرش رسالت او پس از بعثت را فراهم کرد.


سؤال ۴۸. کدام گزینه از دلایل عقلی نیاز به عصمت پیامبران نیست؟

الف) حفظ دین از تحریف.
ب) جلب اعتماد مردم برای پیروی.
ج) الگو شدن در سبک زندگی.
د) جلوگیری از جنگ‌های نظامی.
پاسخ صحیح: د
توضیح: جلوگیری از جنگ‌های نظامی هدف مستقیم عصمت نیست، بلکه تأثیر جانبی آن ممکن است باشد؛ اما دلایل اصلی عصمت پیامبران چیزهای دیگری‌اند.


سؤال ۴۹. پیامبر اکرم (ص) در برابر رفتارهای جاهلی چه برخوردی داشت؟

الف) با خشونت و مقابله به مثل پاسخ می‌داد.
ب) صبر، عقلانیت و اخلاق کریمانه را مبنای برخورد قرار می‌داد.
ج) کاملاً بی‌تفاوت بود چون مأمور تبلیغ بود نه واکنش.
د) مردم را تهدید به عذاب الهی می‌کرد و عقب‌نشینی نمی‌کرد.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: روش پیامبر در هدایت مردم بر پایهٔ مهربانی، حکمت و رفتار عملی بود؛ او صبورانه در برابر آزارها ایستاد تا الگوی واقعی دین باشد.


سؤال ۵۰. از منظر آموزه‌های اسلامی، وظیفهٔ ما نسبت به پیامبران چیست؟

الف) باور به وجود آن‌ها بدون لزوم پیروی از دستوراتشان.
ب) فقط احترام گذاشتن به آن‌ها در مراسم مذهبی.
ج) ایمان، تبعیت عملی، و تلاش در استمرار راه و سنت آن‌ها در زندگی فردی و اجتماعی.
د) نقد و بررسی راه آنان به‌عنوان یک نظریه تاریخی.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: ایمان به پیامبران تنها کافی نیست، بلکه پیروی عملی از دستورات و راه آن‌ها، بخش اساسی از مسئولیت دینی مسلمانان است.


ادامهٔ سؤالات چهارگزینه‌ای از کتاب «بیندیشیم ۲»

درس سوم: وحی و عصمت | سؤالات ۴۱ تا ۵۰

(مطابق متن پیشین)


درس چهارم: اعجاز قرآن | سؤالات ۵۱ تا ۶۰


سؤال ۵۱. منظور از اعجاز قرآن چیست؟

الف) داشتن الفاظ زیبا مانند اشعار عربی.
ب) برتری قرآن در جنبه‌هایی همچون محتوا، فصاحت، بلاغت و هماهنگی با عقل و فطرت.
ج) شبیه بودن قرآن به کتاب‌های آسمانی پیشین.
د) داستان‌های فراوان و شیرین در قرآن.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: اعجاز قرآن در فصاحت، بلاغت، پیش‌بینی‌های علمی، هماهنگی درونی، محتوا و جنبه‌های معنوی و تربیتی نمایان است.


سؤال ۵۲. یکی از جنبه‌های مهم اعجاز قرآن، «تحدی» است. این واژه به چه معناست؟

الف) دعوت به مطالعه آیات قرآن.
ب) دعوت به مبارزه‌طلبی از طرف قرآن نسبت به منکران آن برای آوردن کتابی همانند آن.
ج) نام سوره‌ای از قرآن است.
د) روش تفسیری جدید قرآن.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: تحدی، چالشی است که خداوند در قرآن با مخالفان مطرح می‌کند تا اگر می‌توانند سوره یا آیه‌ای مثل قرآن بیاورند و ناکامی آنان اثبات اعجاز قرآن است.


سؤال ۵۳. چرا عرب زمان پیامبر نتوانستند همانند قرآن سخن بگویند؟

الف) چون پیامبر با آنان دشمن بود.
ب) چون سواد نوشتن نداشتند.
ج) چون قرآن دارای بلاغتی بی‌نظیر بود و هیچ سخنوری نتوانست به سطح آن برسد.
د) چون پیامبر تهدیدشان کرده بود.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: در عصر نزول قرآن، ادیبان برجسته‌ای در عربستان بودند، ولی در برابر بلاغت و ترکیب‌های بی‌نظیر قرآن نتوانستند مقابله کنند.


سؤال ۵۴. تفاوت قرآن با سخنان پیامبر در چیست؟

الف) قرآن تنها شامل دستورات اخلاقی است.
ب) قرآن کلام خدا و وحی است؛ اما سخنان پیامبر تبیین و توضیح آن است.
ج) هر دو از نظر ارزش و اعتبار یکی هستند.
د) سخنان پیامبر بیشتر از قرآن نقل شده است.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: قرآن از سوی خداوند نازل شده است، اما احادیث پیامبر بیان و شرح مفاهیم آن هستند که در چارچوب سنت بیان شده‌اند.


سؤال ۵۵. چرا قرآن پس از ۱۴ قرن هنوز تازه و زنده است؟

الف) چون مردم به آن علاقه دارند.
ب) چون خط آن زیباست.
ج) چون در تمام دوران‌ها پاسخگوی نیازهای فکری، اخلاقی و اجتماعی بشر است.
د) چون فقط در بین مسلمانان مطرح است.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: قرآن کتابی است که آموزه‌هایش فراتر از زمان و مکان است و با تغییرات علمی و اجتماعی نیز کارآمدی خود را حفظ کرده است.


سؤال ۵۶. کدام ویژگی قرآن سبب شد تا در طول قرن‌ها از تحریف مصون بماند؟

الف) گستردگی ترجمه‌ها و تفاسیر آن.
ب) اعجاز و صراحت خود قرآن و حفظ سینه‌به‌سینه توسط مسلمانان.
ج) نوشتن آن توسط اصحاب پیامبر.
د) حمایت حکومت اسلامی از آن.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: قرآن برخلاف کتب پیشین، از همان ابتدا حفظ می‌شد و چنان ساختار و نظم خاصی دارد که هرگونه تحریف در آن به‌راحتی قابل کشف است.


سؤال ۵۷. معنای آیهٔ «وَ لَقَد یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ» چیست؟

الف) قرآن تنها مخصوص عالمان است.
ب) قرآن سخت و دشوار برای عموم مردم است.
ج) ما قرآن را آسان قرار دادیم برای یادآوری و عبرت‌آموزی.
د) قرآن مخصوص دوران پیامبر است.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: این آیه نشان‌دهندهٔ آن است که قرآن قابل فهم و بهره‌برداری برای همهٔ انسان‌هاست و هدایت در آن آسان و همگانی است.


سؤال ۵۸. یکی از جلوه‌های اعجاز قرآن در پیش‌بینی‌های آن است. کدام گزینه نمونه‌ای از این ویژگی است؟

الف) خبر دادن از پیروزی روم بر ایران که بعدها تحقق یافت.
ب) بیان داستان یوسف و برادرانش.
ج) احکام وضو و تیمم.
د) ذکر تعداد پیامبران گذشته.
پاسخ صحیح: الف
توضیح: قرآن در سورهٔ روم از پیروزی دوبارهٔ روم بر ایران خبر داد، در حالی که آن زمان شکست خورده بود. این پیش‌بینی محقق شد و نشان‌دهندهٔ جنبهٔ اعجاز آن است.


سؤال ۵۹. چرا شناخت اعجاز قرآن برای دانشجویان امروز اهمیت دارد؟

الف) چون باعث افزایش نمره در امتحانات می‌شود.
ب) چون آنان باید پاسخگوی شبهات علمی و فکری دربارهٔ دین باشند.
ج) چون حفظ قرآن واجب است.
د) چون بدون آن نمی‌توان به بهشت رفت.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: در زمانه‌ای که دانش و شک علمی گسترش یافته، شناخت جنبه‌های اعجاز قرآن می‌تواند موجب تقویت باورها و پاسخ به تردیدها شود.


سؤال ۶۰. از منظر روایات، قرآن چه نقشی در زندگی انسان دارد؟

الف) وسیله‌ای برای استفاده در مراسم مذهبی است.
ب) ابزاری برای خواندن در زمان مشکلات و بیماری‌هاست.
ج) راهنما، چراغ هدایت و شفای دل‌ها در همهٔ ابعاد زندگی است.
د) مخصوص روزهای جمعه و مراسم ترحیم است.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: در روایات آمده که قرآن همچون نوری در تاریکی‌هاست، شفا و رحمت برای مؤمنان است و برنامهٔ سعادت دنیا و آخرت انسان را نشان می‌دهد.


ادامهٔ سؤالات چهارگزینه‌ای از کتاب «بیندیشیم ۲»

درس سوم: وحی و عصمت | سؤالات ۴۱ تا ۵۰

(مطابق متن پیشین)


درس چهارم: اعجاز قرآن | سؤالات ۵۱ تا ۶۰

(مطابق متن پیشین)


درس نهم: امامت و ولایت | سؤالات ۶۱ تا ۷۰


سؤال ۶۱. هدف اصلی از تعیین امام پس از پیامبر چیست؟

الف) حفظ فرهنگ عربی.
ب) پیروی از سنت‌های قومی.
ج) تداوم هدایت الهی و حفظ آموزه‌های پیامبر به‌صورت کامل و بدون تحریف.
د) رقابت با دیگر ادیان.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: امامت ادامهٔ رسالت در بُعد هدایت است و امام وظیفه دارد آموزه‌های الهی را حفظ و تبیین نماید.


سؤال ۶۲. تفاوت اصلی امام با سایر رهبران دینی چیست؟

الف) امام از طرف مردم انتخاب می‌شود.
ب) امام معصوم است و علم الهی دارد.
ج) امام تنها در امور سیاسی دخالت می‌کند.
د) امام فقط حافظ سنت‌های پیامبر است.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: بر اساس اعتقاد شیعه، امام دارای علم لدنی و مصون از خطا و گناه است که نقش هدایت جامعه را بر عهده دارد.


سؤال ۶۳. معنای ولایت در اصطلاح دینی چیست؟

الف) سلطهٔ اقتصادی بر مردم.
ب) دوستی اجتماعی میان مؤمنان.
ج) سرپرستی و حق حاکمیت مشروع در امور دینی و اجتماعی.
د) مخالفت با دشمنان.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: ولایت در معنای عمیق خود به معنای زعامت و هدایت دینی و اجتماعی در چارچوب دین است.


سؤال ۶۴. طبق آیهٔ «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ...» ولایت چه کسی بعد از پیامبر مورد تأکید قرار گرفته است؟

الف) خلفای راشدین.
ب) عموم مسلمانان.
ج) امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام.
د) اهل کتاب.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: این آیه در شأن امام علی (ع) نازل شده و نشان‌دهندهٔ ولایت ایشان پس از پیامبر است.


سؤال ۶۵. کدام‌یک از روایات به‌روشنی جانشینی علی (ع) را پس از پیامبر تأیید می‌کند؟

الف) حدیث ردّ الشمس.
ب) حدیث ثقلین.
ج) حدیث غدیر.
د) حدیث لوح.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: در حدیث غدیر پیامبر فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، که نشان‌دهندهٔ ولایت و جانشینی ایشان است.


سؤال ۶۶. چرا امامت در نگاه شیعه، صرفاً یک مقام سیاسی نیست؟

الف) چون امام تنها در امور علمی فعال است.
ب) چون امام از علوم دانشگاهی بهره‌مند است.
ج) چون امام، وظیفهٔ هدایت روحی، معنوی، اخلاقی و سیاسی را بر عهده دارد.
د) چون امام با حکومت کاری ندارد.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: امام در نگاه شیعی، راهبر کلان حیات فردی و اجتماعی انسان‌هاست و وظیفهٔ تفسیر دین و تربیت را نیز دارد.


سؤال ۶۷. بر اساس روایت «لولا الحجة لساخت الأرض»، نقش امام در جهان چگونه معرفی شده است؟

الف) تنها برای زمان ظهور اهمیت دارد.
ب) نقش امام در سیاست کشور است.
ج) وجود امام سبب برقراری نظم و بقاء هستی است.
د) امام فقط ناظر اعمال انسان‌هاست.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: این روایت نشان‌دهندهٔ آن است که وجود حجت الهی برای پایداری نظام خلقت ضروری است.


سؤال ۶۸. رابطهٔ مردم با امام چگونه باید باشد؟

الف) امام از مردم پیروی می‌کند.
ب) مردم در انتخاب امام نقش دارند.
ج) مردم باید اطاعت کامل، همراه با شناخت و محبت داشته باشند.
د) رابطه صرفاً احساسی و فرهنگی است.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: اطاعت، شناخت، محبت و پیروی از سیرهٔ امام لازمهٔ ولایت‌پذیری و سعادت دینی است.


سؤال ۶۹. چرا شناخت امام برای انسان ضروری است؟

الف) چون امام معصوم است.
ب) زیرا زندگی انسان بدون هدایت امام در تاریکی و انحراف خواهد بود.
ج) چون پیامبر چنین گفته است.
د) چون باعث رضایت مردم می‌شود.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: امام چراغ هدایت و راهنمای واقعی زندگی انسان است؛ شناخت و تبعیت از او راه نجات را روشن می‌سازد.


سؤال ۷۰. در نگاه شیعه، جانشین امام در دوران غیبت چه کسی است؟

الف) هیچ‌کس جانشین امام نمی‌شود.
ب) هر فرد عالم و متدین.
ج) ولی فقیه جامع‌الشرایط به‌عنوان نایب عام.
د) بزرگان قوم.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: در دوران غیبت امام زمان (عج)، فقیه عادل و آگاه به امور، به‌عنوان نایب عام امام هدایت جامعه را بر عهده دارد.


در صورت تمایل، آماده‌ام ادامهٔ درس‌ها را نیز با همین سبک تنظیم نمایم.

ادامهٔ سؤالات چهارگزینه‌ای از کتاب «بیندیشیم ۲»

درس سوم: وحی و عصمت | سؤالات ۴۱ تا ۵۰

(مطابق متن پیشین)


درس چهارم: اعجاز قرآن | سؤالات ۵۱ تا ۶۰

(مطابق متن پیشین)


درس نهم: امامت و ولایت | سؤالات ۶۱ تا ۷۰

(مطابق متن پیشین)


درس دهم: مهدویت و آیندهٔ روشن بشریت | سؤالات ۷۱ تا ۷۵

سؤال ۷۱. چرا انتظار فرج در فرهنگ شیعی اهمیت دارد؟

الف) چون باعث ثروت‌افزایی فرد می‌شود.
ب) زیرا تنها راه نجات از بیماری‌های جسمی است.
ج) چون امید به اصلاح جهان و عدالت‌گستری را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد.
د) چون تضعیف دشمنان اهل بیت را تضمین می‌کند.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: در فرهنگ شیعه، انتظار فرج یک باور فعالانه برای ساختن جامعه‌ای مبتنی بر عدالت است و انسان را به اصلاح فردی و اجتماعی دعوت می‌کند.


سؤال ۷۲. براساس احادیث، مهم‌ترین ویژگی جامعهٔ مهدوی چیست؟

الف) کثرت جمعیت و توسعهٔ اقتصادی.
ب) تنوع نژادی و زبانی.
ج) تحقق عدالت اجتماعی و رفع ظلم از جامعه.
د) توسعه فناوری و حمل و نقل.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: جامعهٔ مهدوی بر پایهٔ عدالت شکل می‌گیرد و امام عصر (عج) با قسط و عدل بر جهان حکومت خواهد کرد.


سؤال ۷۳. طبق روایات، انتظار فرج چه تأثیری بر زندگی انسان دارد؟

الف) انسان را منزوی و گوشه‌گیر می‌کند.
ب) نوعی فرار از مسئولیت‌های دنیوی است.
ج) موجب پویایی، امید، اصلاح نفس و آمادگی برای ظهور می‌شود.
د) فقط برای افراد خاص است.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: انتظار به معنای حرکت، آمادگی و تلاش برای زمینه‌سازی ظهور است و نه به معنای رکود و سکون.


سؤال ۷۴. نقش امام زمان (عج) در نگاه دینی چیست؟

الف) فقط ناظر بر اعمال مؤمنان است.
ب) شخصیت تاریخی بدون تأثیر در حال حاضر است.
ج) واسطهٔ فیض الهی، حجت خدا بر زمین و هدایت‌گر پنهان برای بشر است.
د) محدود به قوم خاصی است.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: امام مهدی (عج) نه‌تنها حجت زمان است بلکه حضور غیبی او نیز برای بقای جهان و هدایت معنوی بشریت حیاتی است.


سؤال ۷۵. مهم‌ترین وظیفهٔ شیعیان در دوران غیبت چیست؟

الف) پرداخت نذر و نذورات بیشتر.
ب) تبلیغ چهره‌های تاریخی شیعه.
ج) تقویت ایمان، شناخت امام، عمل به وظایف دینی و دعا برای تعجیل فرج.
د) کناره‌گیری از سیاست.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: در دوران غیبت، شناخت امام، تقویت ارتباط قلبی با ایشان، انتظار فعالانه و آمادگی برای ظهور وظیفهٔ مهم مؤمنان است.


ادامهٔ سؤالات چهارگزینه‌ای از کتاب «بیندیشیم ۲»

درس سوم: وحی و عصمت | سؤالات ۴۱ تا ۵۰

(مطابق متن پیشین)


درس چهارم: اعجاز قرآن | سؤالات ۵۱ تا ۶۰

(مطابق متن پیشین)


درس نهم: امامت و ولایت | سؤالات ۶۱ تا ۷۰

(مطابق متن پیشین)


درس دهم: مهدویت و آیندهٔ روشن بشریت | سؤالات ۷۱ تا ۷۹

سؤال ۷۱. چرا انتظار فرج در فرهنگ شیعی اهمیت دارد؟

الف) چون باعث ثروت‌افزایی فرد می‌شود.
ب) زیرا تنها راه نجات از بیماری‌های جسمی است.
ج) چون امید به اصلاح جهان و عدالت‌گستری را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد.
د) چون تضعیف دشمنان اهل بیت را تضمین می‌کند.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: در فرهنگ شیعه، انتظار فرج یک باور فعالانه برای ساختن جامعه‌ای مبتنی بر عدالت است و انسان را به اصلاح فردی و اجتماعی دعوت می‌کند.


سؤال ۷۲. براساس احادیث، مهم‌ترین ویژگی جامعهٔ مهدوی چیست؟

الف) کثرت جمعیت و توسعهٔ اقتصادی.
ب) تنوع نژادی و زبانی.
ج) تحقق عدالت اجتماعی و رفع ظلم از جامعه.
د) توسعه فناوری و حمل و نقل.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: جامعهٔ مهدوی بر پایهٔ عدالت شکل می‌گیرد و امام عصر (عج) با قسط و عدل بر جهان حکومت خواهد کرد.


سؤال ۷۳. طبق روایات، انتظار فرج چه تأثیری بر زندگی انسان دارد؟

الف) انسان را منزوی و گوشه‌گیر می‌کند.
ب) نوعی فرار از مسئولیت‌های دنیوی است.
ج) موجب پویایی، امید، اصلاح نفس و آمادگی برای ظهور می‌شود.
د) فقط برای افراد خاص است.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: انتظار به معنای حرکت، آمادگی و تلاش برای زمینه‌سازی ظهور است و نه به معنای رکود و سکون.


سؤال ۷۴. نقش امام زمان (عج) در نگاه دینی چیست؟

الف) فقط ناظر بر اعمال مؤمنان است.
ب) شخصیت تاریخی بدون تأثیر در حال حاضر است.
ج) واسطهٔ فیض الهی، حجت خدا بر زمین و هدایت‌گر پنهان برای بشر است.
د) محدود به قوم خاصی است.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: امام مهدی (عج) نه‌تنها حجت زمان است بلکه حضور غیبی او نیز برای بقای جهان و هدایت معنوی بشریت حیاتی است.


سؤال ۷۵. مهم‌ترین وظیفهٔ شیعیان در دوران غیبت چیست؟

الف) پرداخت نذر و نذورات بیشتر.
ب) تبلیغ چهره‌های تاریخی شیعه.
ج) تقویت ایمان، شناخت امام، عمل به وظایف دینی و دعا برای تعجیل فرج.
د) کناره‌گیری از سیاست.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: در دوران غیبت، شناخت امام، تقویت ارتباط قلبی با ایشان، انتظار فعالانه و آمادگی برای ظهور وظیفهٔ مهم مؤمنان است.


سؤال ۷۶. چرا غیبت امام زمان (عج) با حکمت الهی سازگار است؟

الف) زیرا خداوند خواسته مردم را در رنج قرار دهد.
ب) چون جامعه آمادگی پذیرش حکومت عدل را ندارد و حضور ظاهری امام مفسده‌برانگیز است.
ج) تا امام فقط برای مؤمنان خاص شناخته شود.
د) چون امام باید مخفی بماند تا دشمنان او را نیابند.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: فلسفهٔ غیبت امام، آماده‌سازی زمینهٔ ظهور، ارتقای ظرفیت‌های اجتماعی و حفظ جان حضرت است.


سؤال ۷۷. ظهور حضرت مهدی (عج) در چه زمانی رخ می‌دهد؟

الف) در زمانی که همهٔ انسان‌ها گناهکار شوند.
ب) در هنگامی که ظلم، فساد و بی‌عدالتی فراگیر گردد و مردم آمادگی برای یاری حق پیدا کنند.
ج) فقط پس از نابودی همهٔ ادیان دیگر.
د) در زمان سلطهٔ مسلمانان بر جهان.
پاسخ صحیح: ب
توضیح: ظهور مشروط به تحقق شرایطی چون آمادگی یاران، گسترش ظلم و رسیدن جامعه به نقطهٔ اوج نیاز به عدالت است.


سؤال ۷۸. بر اساس روایات، یاران امام زمان (عج) چه ویژگی‌هایی دارند؟

الف) همگی از نسل اهل بیت هستند.
ب) تنها مردان عرب و مسلمان‌اند.
ج) انسان‌هایی باایمان، بصیر، منظم، پاک‌سرشت و اهل جهاد در راه حق هستند.
د) صرفاً به‌دنبال مال و قدرت‌اند.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: یاران حضرت از قومیت‌ها و مناطق مختلف جهان‌اند اما ویژگی‌های مشترکی مانند اخلاص، شجاعت و وفاداری دارند.


سؤال ۷۹. علت تأکید امامان معصوم بر دعا برای فرج امام زمان چیست؟

الف) برای آرامش روانی فردی.
ب) چون تأثیر عملی در ظهور ندارد اما سنتی دینی است.
ج) دعا نشانهٔ انتظار واقعی و زمینه‌ساز ارتباط قلبی با حضرت و آمادگی جامعه برای ظهور است.
د) تنها برای ایام خاص سال توصیه شده است.

  پاسخ صحیح: ج : توضیح: دعا برای فرج، نشانهٔ زنده‌بودن امید و انتظار در دل مؤمنان است و خود نوعی آمادگی برای ظهور محسوب می‌شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۰۲:۱۹
غلامرضا میناگر

 

باسمه تعالی

 از سؤال اول آغاز می‌گردد و همهٔ گزینه‌ها (چه درست و چه غلط) را به‌صورت دوخطی، دقیق، علمی و با بیان گمراه‌کنندهٔ  برای گزینه‌های نادرست تنظیم میگردد تا هم سطح تفکر انتقادی دانشجویان را تقویت کند و هم ارزش آموزشی داشته باشد.


سؤالات چهارگزینه‌ای از کتاب «بیندیشیم ۲» | بخش اول

📘 درس: دین و ضرورت آن را بشناس


سؤال ۱. چرا عقل و انسانیت به‌تنهایی نمی‌توانند جایگزین دین شوند؟

الف) چون عقل بشری همواره در حال پیشرفت است و در آینده می‌تواند جای دین را بگیرد، حتی اگر اکنون کامل نباشد.
ب) چون عقل نمی‌تواند دربارهٔ مسائل عبادی و جزئیات زندگی معنوی پاسخ کامل بدهد، اگرچه در کلیات راه‌گشاست.
ج) چون انسانیت می‌تواند اخلاق را بسازد اما نمی‌تواند هدف زندگی و سرنوشت انسان را تبیین کند.
د) چون عقل بشر هم محدود است و هم گرفتار تعارض‌ها و تمایلات شخصی، و نیازمند هدایت وحی در مسیر تکامل است.
پاسخ صحیح: د
توضیح: عقل با وجود اهمیت بالا، برای درک تمام حقیقت کافی نیست؛ به‌ویژه در موضوعات فرادستی مانند معاد، عبادات، یا نحوهٔ قرب به خداوند.

 

 


 

 

سؤال ۲. چرا شناخت دین، یکی از نیازهای اساسی انسان شمرده می‌شود؟

الف) چون انسان نیاز به راهی برای کسب پول و قدرت دارد و دین گاهی ابزار مفیدی در این راه است.
ب) چون دین به‌تنهایی می‌تواند تمام مشکلات اقتصادی و سیاسی جوامع را برطرف کند.
ج) چون انسان موجودی حقیقت‌جو و کمال‌طلب است و دین به او معنا، هدف و مسیر می‌دهد.
د) چون علم به تنهایی برای پیشرفت دنیوی کافی نیست و دین جنبه‌های اقتصادی زندگی را تنظیم می‌کند.
پاسخ صحیح: ج
توضیح: دین به انسان جهت می‌دهد و با پاسخ به پرسش‌های بنیادین، عطش وجودی انسان را برای معنا و مقصد، سیراب می‌سازد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۰۱:۲۵
غلامرضا میناگر

درود بی‌کران بر شما دوستان و دانشجویان گرامی  🌹
سپاس از دلگرمی و اعتماد خوبتان. 


📘 بخش اول: «انسان و ایمان»


سؤال ۱. چرا ایمان برای انسان امری اساسی و غیرقابل چشم‌پوشی است؟

الف) ایمان به انسان معنا و جهت می‌دهد؛ بدون آن، زندگی تنها به خوردن و خوابیدن خلاصه می‌شود، که برای موجودی مانند انسان کافی نیست.
ب) ایمان باعث آرامش روانی است، اما این تنها یکی از کارکردهای آن است و دلیل اصلی برای ضرورت ایمان نیست.
ج) بدون ایمان، انسان توان تشخیص ارزش‌ها و اولویت‌های واقعی زندگی را ندارد و دچار سردرگمی ارزشی می‌شود. ✅
د) ایمان صرفاً یک احساس شخصی نیست، بلکه یک نیاز فطری برای یافتن حقیقت است که در ساختار وجودی انسان نهادینه شده است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «ج».
توضیح: انسان نیاز دارد بفهمد برای چه زندگی می‌کند، از کجا آمده و به کجا می‌رود؛ ایمان به او این چارچوب معنایی را می‌دهد.


سؤال ۲. کدام گزینه دربارهٔ رابطهٔ ایمان و عمل درست‌تر است؟

الف) ایمان فقط درون قلب است و به رفتار و عمل ارتباطی ندارد، چون ممکن است کسی دل پاکی داشته باشد اما اهل عبادت نباشد.
ب) عمل گاهی از ایمان جدا می‌شود، اما به‌طور کلی رفتار انسان آینه‌ای از باورهای اوست و نمی‌توان گفت ایمان هست اما عمل نیست. ✅
ج) عمل مهم‌تر از ایمان است، چون کسی که عمل ندارد، فایده‌ای از ایمانش نمی‌برد، حتی اگر باور داشته باشد.
د) ایمان و عمل کاملاً یکی هستند؛ هر عملی که انجام دهیم، همان اندازه ایمان ما را نشان می‌دهد، بدون هیچ تفاوتی.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «ب».
توضیح: ایمان حقیقی در عمل تجلی می‌یابد؛ نمی‌توان ادعای ایمان داشت و هیچ نشانی از آن در کردار نبود. رابطهٔ این دو، دوسویه و عمیق است.


سؤال ۳. چرا خدا تمایلاتی را در ما آفرید ولی اجازه نداد آزادانه هرگونه که می‌خواهیم آن‌ها را پاسخ دهیم؟

الف) چون تمایلات ابزار آزمون انسان هستند و باید انسان یاد بگیرد چگونه در برابر آن‌ها مقاومت و انتخاب صحیح کند. ✅
ب) چون خدا با لذت بردن مخالف است و اصولاً تمایل داشتن را نوعی گناه می‌داند، حتی اگر کنترل‌شده باشد.
ج) چون خدا از آزادی انسان‌ها می‌ترسد و می‌خواهد همه را تحت سیطرهٔ کامل نگه دارد تا در آرامش باشد.
د) چون دین آمده است تا انسان‌ها را محدود کند و اگر کسی می‌خواهد آزاد باشد، نباید مؤمن باشد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: خداوند تمایلات را برای رشد روحی و اخلاقی ما در وجودمان نهاد. تمرین مهار آن‌ها باعث تعالی شخصیت انسان می‌شود.


سؤال ۴. چرا نمی‌توان فقط به خدا ایمان داشت ولی دین خاصی نداشت؟

الف) چون خداوند نه‌تنها خالق است، بلکه راهنمای انسان نیز هست و این راهنمایی از طریق دین به انسان رسیده است. ✅
ب) چون جامعه بدون دین دچار هرج‌ومرج می‌شود، پس انسان‌ها برای نظم اجتماعی به دین نیاز دارند، نه برای خداشناسی.
ج) چون هر انسانی باید از یکی از دین‌های موجود تقلید کند، حتی اگر با عقل او همخوانی نداشته باشد.
د) چون ادیان وسیله‌ای برای حکومت‌ها هستند و ایمان بدون دین به فرد آزادی بیشتری می‌دهد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: خداوند حکیم است و انسان را بی‌راهنما رها نکرده؛ دین، تجلی حکمت الهی برای راهبری انسان به سمت کمال است.


سؤال ۵. با وجود برداشت‌های گوناگون از دین، چگونه می‌توان راه درست را شناخت؟

الف) برداشت درست از دین را می‌توان با بهره‌گیری از عقل، قواعد فهم متن، سیره معصومان و انس با قرآن به‌دست آورد. ✅
ب) همه برداشت‌ها از دین به یک اندازه درست‌اند، چون حقیقت دین در دل هر انسان قرار دارد و نمی‌توان به برداشت خاصی پایبند شد.
ج) چون دین امری شخصی و ذوقی است، پس برداشت هم امری ذوقی است و تفاوت برداشت‌ها طبیعی و معتبر است.
د) چون تفسیرهای مختلف وجود دارد، نمی‌توان حقیقت دین را فهمید؛ پس بهترین کار این است که دین را رها کنیم.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: اگرچه برداشت‌ها متنوع‌اند، ولی ابزار تشخیص حق از باطل در وجود ما نهاده شده؛ عقل، فطرت، منابع معتبر دینی و تحقیق راه را روشن می‌کنند.

 


📘 بخش اول: انسان و ایمان

ادامهٔ سؤالات | شماره ۶ تا ۱۰


سؤال ۶. چرا برخی افراد دین را محدودکننده و مانع آزادی می‌دانند؟

الف) چون گمان می‌کنند دین با تمایلات طبیعی دشمن است، در حالی که دین تنها افراط و زیاده‌روی را محدود می‌کند. ✅
ب) چون دین فقط مجموعه‌ای از عبادات خشک است و به زندگی واقعی کاری ندارد، پس مزاحم آزادی فردی است.
ج) چون دین برخاسته از تحمیل اجتماعی است و فرد دیندار، اختیار انتخاب ندارد.
د) چون بیشتر دستورات دینی برای افراد خاصی بوده و قابل تعمیم به همگان نیست.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: دین اسلام نه‌تنها با تمایلات مخالفت ندارد، بلکه آن‌ها را نعمت می‌داند؛ اما افراط در تمایلات به ضرر انسان تمام می‌شود.


سؤال ۷. چرا شناخت انسان، مقدمهٔ شناخت ایمان و معنای زندگی است؟

الف) چون انسان تنها موجودی است که عقل دارد و اگر خود را نشناسد، نمی‌تواند هدف و جایگاهش در هستی را درک کند. ✅
ب) چون شناخت انسان باعث می‌شود بداند کدام دین بهتر است، حتی اگر خودش دینی را قبول نداشته باشد.
ج) چون انسان بسیار پیچیده است و هیچ‌گاه نمی‌تواند خود را بشناسد، پس تلاش برای شناخت ایمان هم بی‌فایده است.
د) چون شناخت انسان فقط به علوم تجربی وابسته است و به دین ارتباطی ندارد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: اگر انسان نداند که کیست، برای چه آمده، چه سرمایه‌هایی در وجود دارد و چه آینده‌ای در پیش دارد، ایمان‌ورزی او سطحی و ناپایدار خواهد بود.


سؤال ۸. چرا نمی‌توان بدون شناخت دقیق از انسان، جهان و خدا، سبک زندگی درست داشت؟

الف) چون بدون این شناخت‌ها، انسان در دام لذت‌های زودگذر افتاده و زندگی‌اش بی‌معنا می‌شود. ✅
ب) چون سبک زندگی به دین کاری ندارد و صرفاً یک موضوع فرهنگی است، نه ایمانی.
ج) چون خدا نیازی ندارد که ما زندگی‌مان را مطابق خواست او تنظیم کنیم؛ کافی است نیت خوب داشته باشیم.
د) چون شناخت دقیق فقط مخصوص عالمان است و بقیه باید تقلید کنند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: سبک زندگی هر فرد، بازتابی از جهان‌بینی اوست. اگر بنیادهای فکری دچار اشتباه باشد، مسیر زندگی نیز انحراف خواهد داشت.


سؤال ۹. چرا برخی با تمایلات افراطی خود کنار نمی‌آیند و دین را عامل محدودیت می‌دانند؟

الف) چون دین را به‌درستی نشناخته‌اند و گمان می‌کنند همهٔ محدودیت‌ها صرفاً سلب لذت است، نه محافظت از جان و روح. ✅
ب) چون دین اصولاً مخالف لذت است و هر گونه تمایل را گناه می‌داند، حتی اگر بی‌ضرر باشد.
ج) چون تمایلات همیشه باید آزاد باشند و دین نمی‌تواند دربارهٔ رفتارهای شخصی نظر بدهد.
د) چون دین تنها به درد افراد مقدس می‌خورد و برای عموم جامعه کارایی ندارد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: دین برای محافظت از انسان، حد و مرزهایی مشخص کرده تا تمایلات به ابزار سقوط تبدیل نشوند. رشد در گرو کنترل است، نه رهایی.


سؤال ۱۰. چگونه می‌توان با تمایلات خود مبارزه کرد و در عین حال انسان سالمی بود؟

الف) با پذیرش نقش رشدآفرین تمایلات، آن‌ها را در مسیر عقل قرار داده و با کنترل آن‌ها به تعالی رسید. ✅
ب) با سرکوب کامل تمایلات و قطع هرگونه ارتباط با دنیا می‌توان به خدا نزدیک شد.
ج) با رها کردن خود به امواج تمایل و لذت، چون انسان فطرتاً نیک است و در نهایت راه درست را پیدا می‌کند.
د) اصلاً مبارزه با تمایلات معنایی ندارد؛ انسان باید خودش باشد و هرچه دل خواست بکند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینهٔ «الف».
توضیح: دین با اصل تمایل مخالفتی ندارد؛ بلکه مبارزه با افراط و هدایت تمایلات به‌سوی حکمت و عدالت، باعث رشد و تکامل معنوی می‌شود.


📘 بخش اول: انسان و ایمان

 

📘 بازنویسی سؤالات ۱۱ تا ۱۵ | با پاسخ‌های دوخطی و گزینه صحیح رندومی


سؤال ۱۱. چرا برخی افراد می‌گویند «با دل پاک می‌شود مؤمن بود، حتی بدون عمل»؟

الف) چون تصور می‌کنند ایمان تنها به نیت درونی وابسته است و اگر دل انسان خوب باشد، عمل ارزشی ندارد و لازم نیست پایبند باشد.
ب) چون از شدت گناهان، دچار عذاب وجدان شده‌اند و برای تسکین روان خود، چنین باوری را می‌سازند تا وجدانشان آرام گیرد. ✅
ج) چون محیط اطراف آن‌ها طوری است که عمل دینی را تحقیر می‌کند و آنان برای دفاع از خود، به این توجیه پناه می‌برند.
د) چون به‌اشتباه فکر می‌کنند همه ادیان تنها بر نیت تأکید دارند و عمل ظاهری ملاک نیست، در حالی که بسیاری از ادیان به عمل نیز اهمیت می‌دهند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «ب».
توضیح: این نوع توجیه، فرار از مسئولیت عمل است؛ ایمان راستین بدون ظهور عملی، در حقیقت دچار ضعف است.


سؤال ۱۲. چرا گفته شده که ایمان بدون عمل، نمی‌تواند دل انسان را پاک نگه دارد؟

الف) چون عمل نیک، جان انسان را صیقل می‌دهد و بدون عمل، دل در معرض تیره شدن و خاموشی ایمان قرار می‌گیرد. ✅
ب) چون انسان ذاتاً ضعیف است و برای حفظ ایمان در دل، نیاز به تمرین عملی دارد، وگرنه باورها در ذهن محو می‌شوند.
ج) چون خداوند بارها در قرآن تأکید کرده که ایمان و عمل صالح باید باهم باشند، وگرنه ایمان خالی پاداش ندارد.
د) چون حتی اگر نیت انسان خوب باشد، نداشتن عمل او را در معرض گناه و لغزش قرار می‌دهد، که تدریجاً قلب را فاسد می‌کند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عمل نیک به ایمان جان می‌دهد؛ همان‌طور که قلب بدون گردش خون زنده نمی‌ماند، ایمان بدون عمل هم پایدار نیست.


سؤال ۱۳. چه چیزی باعث تفاوت در درجات ایمان میان افراد می‌شود؟

الف) چون ایمان امری ثابت نیست و با توجه به میزان عمل، مجاهده با نفس، و دوری از گناه، در افراد کم‌وزیاد می‌شود.
ب) چون برخی افراد در خانواده دیندار رشد کرده‌اند و این تربیت عاطفی، به آن‌ها آرامش و ثبات بیشتری در ایمان داده است.
ج) چون کسانی که به‌طور عملی با دین زندگی کرده‌اند، ایمانی مستحکم‌تر دارند تا آنان که دین را فقط در حد ذهنی پذیرفته‌اند. ✅
د) چون شرایط روحی و روانی انسان‌ها فرق دارد و بعضی‌ها زودتر دچار تردید می‌شوند، حتی اگر از نظر علمی هم آگاه باشند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «ج».
توضیح: ایمان مانند عضله‌ای است که با تمرین قوی می‌شود؛ پایبندی عملی به باورها باعث پایداری و تعمیق ایمان است.


سؤال ۱۴. چرا برخی گناهان باعث سقوط فرد از ایمان به کفر می‌شوند؟

الف) چون گناه، دل را تیره و فطرت را خاموش می‌کند؛ اگر ادامه یابد، فرد حقیقت را انکار کرده و از مسیر حق دور می‌شود. ✅
ب) چون برخی گناهان بزرگ چنان اثر مخربی دارند که انسان دیگر لیاقت ایمان را از دست می‌دهد و خدا هم هدایت را از او برمی‌دارد.
ج) چون ایمانِ بدون مراقبت، آسیب‌پذیر است و اگر انسان خود را نسازد، حتی لغزش کوچک می‌تواند او را به ورطه کفر بکشاند.
د) چون در نگاه دینی، گناه باعث فاصله گرفتن از ولایت خدا و نزدیک شدن به ولایت شیطان می‌شود، و این تدریجاً انسان را نابود می‌کند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: اثر تکراری گناه، کاهش تدریجی نور باطن و در نهایت انکار حقایق است؛ گناه سرانجام ایمان را می‌سوزاند.


سؤال ۱۵. چه معیارهایی نشان می‌دهند که ایمان انسان واقعی است، نه فقط زبانی؟

الف) وقتی شخص فقط به زبان نمی‌گوید مؤمن است، بلکه در عمل هم تسلیم دستورات الهی است، حتی اگر آن‌ها با میلش ناسازگار باشد. ✅
ب) وقتی فرد بتواند با استدلال و منطق از باورهای دینی خود دفاع کند و در برابر انتقادات، دچار تزلزل نشود.
ج) وقتی در موقعیت‌های دشوار، به جای عصبانیت و پرخاش، بردباری نشان دهد و اخلاق نیک را بر واکنش فوری ترجیح دهد.
د) وقتی بین عبادات، رفتارش با خانواده، سبک معاشرت با دیگران و صداقت در کار، یکپارچگی و همخوانی دیده شود.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ایمان واقعی در جایی بروز می‌کند که انسان در برابر تمایلش بایستد و فرمان الهی را بر خواست نفس ترجیح دهد؛ این همان تسلیم است.


💠 🌷

در ادامه، سؤالات ۱۶ تا ۲۰ از بخش اول (انسان و ایمان) کتاب بیندیشیم ۱ تقدیم می‌گردد:


📘 بخش اول: انسان و ایمان

سؤالات ۱۶ تا ۲۰ | پاسخ‌های دوخطی و گزینهٔ صحیح تصادفی


سؤال ۱۶. چرا تمایلات طبیعی باید در مسیر عقل و دین هدایت شوند؟

الف) زیرا اگر تمایلات به‌حال خود رها شوند، به‌جای پیش‌برد انسان به سوی کمال، او را به سمت خودخواهی و انحراف سوق می‌دهند. ✅
ب) چون دین با اصل تمایل مخالفت دارد و فقط راهی برای سرکوب غرایز است که موجب زهد و ریاضت بیشتر می‌شود.
ج) زیرا عقل بشر به تنهایی برای مدیریت تمایلات کافی نیست و نیاز دارد تا دین او را مجبور به خودکنترلی کند.
د) چون تمایلات مانعی برای پیشرفت علمی هستند و فقط با دین می‌توان آن‌ها را از بین برد و ذهن را خالص کرد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: تمایلات اگر در چارچوب عقل و شرع قرار نگیرند، کنترل نشده باقی می‌مانند و انسان را از مسیر فطری خویش دور می‌کنند.


سؤال ۱۷. چرا تنها داشتن نیت خوب، برای دینداری کافی نیست؟

الف) چون دین از انسان می‌خواهد نیت نیک را در رفتار و عمل نشان دهد، وگرنه صرف نیت در دل، نشانه‌ای از ایمان نیست. ✅
ب) چون نیت خوب معمولاً به تنهایی موجب پذیرش اجتماعی نمی‌شود و باید همراه با ظواهر دینی باشد.
ج) چون خداوند تنها به اعمال ظاهری ارزش می‌دهد و نیت را ملاک اصلی نمی‌داند.
د) چون نیت خوب ممکن است فریب‌کارانه باشد و افراد برای فریب دیگران ادعای خیرخواهی می‌کنند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: نیت بدون عمل مثل بذر بدون آب است؛ دین بر ارتباط قلب و رفتار تأکید دارد و ایمان زبانی را کافی نمی‌داند.


سؤال ۱۸. چه زمانی تمایلات انسانی به عامل سقوط و فساد تبدیل می‌شوند؟

الف) زمانی که انسان آن‌ها را بی‌محابا دنبال می‌کند، بدون اینکه به حق دیگران، عقل یا رضای خدا توجهی داشته باشد. ✅
ب) زمانی که دین آن‌ها را گناه اعلام کند، حتی اگر آن تمایلات بدون آسیب برای دیگران انجام شده باشند.
ج) وقتی انسان از لذت‌بردن احساس گناه می‌کند و می‌پندارد هر نوع تمایل، ناپسند است.
د) وقتی افراد بخواهند نیازهای خود را انکار کنند و در نتیجه دچار عقده و سرکوب شوند که به رفتارهای غیرطبیعی منجر می‌شود.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: هیچ تمایلی ذاتاً بد نیست؛ اما رهایی کامل از قید عقل و ارزش، آن را به عاملی خطرناک برای انسان و جامعه بدل می‌کند.


سؤال ۱۹. اگر انسان عقل دارد، چرا به دین هم نیاز دارد؟

الف) چون عقل به تنهایی نمی‌تواند همهٔ حقیقت را بشناسد و در بسیاری موارد، به خطا یا تردید می‌افتد؛ دین مکمل هدایت عقل است. ✅
ب) چون عقل همیشه به نفع خود عمل می‌کند و دین آمده تا مانع سودجویی انسان‌ها شود و آن‌ها را محدود کند.
ج) چون مردم ساده‌لوح هستند و اگر دین نباشد، ممکن است به هر چیزی ایمان بیاورند، حتی خرافات.
د) چون عقل تنها برای امور دنیوی مناسب است و دین برای آخرت؛ هر یک در قلمرو خود کارایی دارد و هیچ‌گاه با هم تلاقی ندارند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عقل مانند چشم است و دین مانند نور؛ چشم بدون نور نمی‌بیند، دین نیز هدایت عقل را از خطا بیمه می‌کند.


سؤال ۲۰. چرا گفته می‌شود ایمان نوعی نیاز فطری انسان است؟

الف) چون از اعماق وجود هر انسانی، میل به پرستش، معناجویی، و تکیه‌گاه داشتن سرچشمه می‌گیرد و نمی‌توان آن را با آموزش حذف کرد. ✅
ب) چون همهٔ ادیان این موضوع را تأکید کرده‌اند و اگر اجماع ادیان نبود، شاید این موضوع قابل دفاع نبود.
ج) چون انسان‌ها با هم توافق کرده‌اند که بدون ایمان نمی‌توان جامعه‌ای اخلاقی ساخت، نه اینکه واقعاً فطرتی در کار باشد.
د) چون در تاریخ همیشه دین وجود داشته و تکرار آن باعث شده است تا انسان‌ها آن را جزء طبیعت خود بپندارند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: حس معنویت‌خواهی در ژرفای روان انسان جای دارد؛ مانند میل به عدالت یا حقیقت، ایمان نیز بخشی از سرشت ماست.


🟩 🌺


اکنون وارد بخش دوم: خدا و صفات خدا از کتاب بیندیشیم ۱ می‌شویم. این بخش نیز شامل سؤالات چهارگزینه‌ای تحلیلی با گزینه‌هایی دوخطی و پاسخ رندومی است.


📗 بخش دوم: خدا و صفات خدا

سؤالات ۲۱ تا ۲۵


سؤال ۲۱. چرا اعتقاد به وجود خدا یک نیاز همگانی در تمام زمان‌ها و مکان‌ها بوده است؟

الف) چون در همهٔ اقوام، گرایش به نیایش، تقدس، و پرسش از منشأ هستی وجود داشته و این گرایش درونی خاموش‌شدنی نیست. ✅
ب) چون والدین و فرهنگ‌ها از کودکی در ذهن انسان خدا را قرار داده‌اند، وگرنه انسان به تنهایی به آن نمی‌رسید.
ج) چون بشر همیشه از نیروهای طبیعی ترسیده و برای آرام کردن خود، مفهومی به نام خدا خلق کرده است.
د) چون در غیاب علم، مردم به خدا پناه می‌بردند؛ با پیشرفت دانش، نیازی به چنین باوری باقی نمی‌ماند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: گرایش به خدا در فطرت انسان نهفته است؛ حتی کودکان در مواجهه با عظمت طبیعت یا سختی‌ها، نام او را می‌جویند.


سؤال ۲۲. آیا باور به خدا، ریشه در ترس انسان‌ها دارد؟

الف) ترس تنها یکی از عوامل تقویت‌کنندهٔ ایمان است، اما دلیل بنیادی باور به خدا، عقل و فطرت انسانی است. ✅
ب) بله، انسان‌های نادان برای ترس از مرگ یا بیماری، به مفهومی به نام خدا چسبیده‌اند تا آرامش بگیرند.
ج) خیر، زیرا فقط انسان‌های بسیار باهوش و باسواد به خدا ایمان دارند، نه کسانی که از چیزی می‌ترسند.
د) تا زمانی که انسان‌ها ناآگاه و خرافه‌باور بودند، خدا را می‌پرستیدند؛ امروز علم جای آن را گرفته است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ایمان ریشه در درک عقلانی و فطری دارد؛ گرچه ترس گاهی موجب توجه به خدا می‌شود، اما اساس اعتقاد چیزی فراتر است.


سؤال ۲۳. چرا خدا را نمی‌توان ماده یا انرژی دانست؟

الف) چون ماده و انرژی ویژگی‌هایی دارند (مانند تغییرپذیری، محدودیت، نیاز) که با ویژگی‌های خالق مطلق ناسازگار است. ✅
ب) چون خدا باید مرئی و قابل لمس باشد، در حالی که ماده چنین نیست و همین دلیل بر خدابودن آن نیست.
ج) چون خدا بسیار بزرگ‌تر از ماده است و ماده تنها سایه‌ای از وجود اوست، نه خودش.
د) چون ماده به چشم دیده می‌شود، ولی خدا را نمی‌توان دید، پس نمی‌توان آن‌ها را یکی دانست.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خدا باید واجب‌الوجود، کامل و مستقل باشد؛ درحالی‌که ماده و انرژی محدود و وابسته‌اند، پس نمی‌توانند خالق باشند.


سؤال ۲۴. چرا نمی‌توان گفت «جهان خودبه‌خود به‌وجود آمده» و نیازی به خالق ندارد؟

الف) چون هر پدیده‌ای نیازمند علتی بیرونی است، و جهان نیز نمی‌تواند خودعلت خودش باشد، چون آغازی دارد. ✅
ب) چون انسان‌ها دوست دارند چیزهایی را خلق‌شده بدانند، وگرنه از نظر علمی ممکن است چیزی خودبه‌خود پدید آید.
ج) چون این‌گونه باورها تنها در تفکر دینی معنا دارند و در علم تجربی بی‌اعتبارند.
د) چون هنوز نظریه‌ای علمی نتوانسته منشأ جهان را با قطعیت توضیح دهد، پس نمی‌توان دربارهٔ خالق بودن یا نبودن سخن گفت.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: قانون علیت، بنیاد فهم علمی و عقلی ما از جهان است. اگر جهان آغاز دارد، علتی بیرون از خود لازم دارد که از سنخ ماده نیست.


سؤال ۲۵. چرا نمی‌توان انرژی را خدا دانست، با اینکه جاودانه و غیرمادی به نظر می‌رسد؟

الف) زیرا انرژی دچار تغییر می‌شود، محدود است، از قوانین فیزیکی تبعیت می‌کند و نمی‌تواند واجب‌الوجود باشد. ✅
ب) چون انرژی فقط در آزمایشگاه قابل بررسی است و نمی‌توان به آن معنای الهی داد.
ج) چون واژهٔ انرژی بار علمی دارد و نباید با مفاهیم دینی ترکیب شود تا باعث خلط علم و دین نشود.
د) چون انرژی برای کار کردن به ابزار نیاز دارد و خدا مستقل از ابزار است، بنابراین نمی‌توانند یکی باشند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: واجب‌الوجود باید تغییرناپذیر، مستقل، و بی‌نیاز باشد. انرژی از جهات مختلف، متغیر و تابع است و خالق نمی‌تواند تابع باشد.


🔸 🌷


📗 بخش دوم: خدا و صفات خدا

سؤالات ۲۶ تا ۳۰ | پاسخ‌های بلند و گزینهٔ صحیح تصادفی


سؤال ۲۶. چرا نظریه بیگ‌بنگ با باور به خدا تعارضی ندارد؟

الف) چون بیگ‌بنگ فقط به آغاز زمان و ماده اشاره می‌کند و نمی‌تواند علت آغاز را توضیح دهد؛ پس نیاز به خالقی بیرونی باقی می‌ماند. ✅
ب) چون نظریه بیگ‌بنگ، خدا را رد می‌کند ولی چون علمی است، انسان دیندار باید آن را بپذیرد و بین علم و دین آشتی دهد.
ج) چون بیگ‌بنگ تنها یک احتمال است و علم هنوز در اثبات قطعی آن به نتیجه نرسیده، پس نمی‌توان بر اساس آن سخن گفت.
د) چون برخی دانشمندان مذهبی با آن مخالف‌اند، بنابراین نباید به آن استناد کرد، حتی اگر دلایل علمی داشته باشد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: آغاز داشتن جهان، نیاز به آفریننده دارد. نظریه بیگ‌بنگ تنها زمان وقوع را مشخص می‌کند، نه علت وجود آن را.


سؤال ۲۷. چرا نمی‌توان ماده را موجودی ازلی و بی‌نیاز از خالق دانست؟

الف) چون ماده تغییرپذیر، ترکیب‌پذیر و محدود است؛ و هر چیزی که محدود باشد، نمی‌تواند واجب‌الوجود و مستقل باشد. ✅
ب) چون دین با نظریه ازلیت ماده مخالف است و هر چه دین بگوید، باید همان را بپذیریم، حتی اگر علم چیز دیگری بگوید.
ج) چون ماده همواره تحت سیطره قوانین طبیعت است و هر چیزی که قانون‌پذیر باشد، قطعاً از خود اراده ندارد.
د) چون انسان نمی‌تواند خودش را از ماده بداند و هم‌زمان ادعا کند که روح دارد؛ پس ماده نمی‌تواند آغازگر باشد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ازلیت یعنی بی‌نیازی مطلق؛ ماده چون دچار تغییر و فساد است، به خودی خود نمی‌تواند آغازگر هستی باشد.


سؤال ۲۸. ویژگی "واجب‌الوجود" بودن خداوند یعنی چه؟

الف) یعنی خداوند وجودی است که نبودنش ممکن نیست؛ او علت همه موجودات است ولی خودش معلول و وابسته به هیچ‌چیز نیست. ✅
ب) یعنی خدا موجودی بسیار نیرومند است که همه موجودات را کنترل می‌کند، اما ممکن است خودش هم از چیزی پدید آمده باشد.
ج) یعنی خدا به‌قدری قدرتمند است که می‌تواند در دل هر پدیده‌ای حضور داشته باشد و به اشکال مختلف درآید.
د) یعنی خدا کامل‌ترین مخلوق عالم است که از موجودات دیگر بهتر است و باید او را برتر بدانیم چون خوب‌تر است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: واجب‌الوجود یعنی وجودی که ذاتاً هست، وابسته به چیزی نیست، و همهٔ هستی به او نیاز دارند اما او به هیچ‌چیز نیاز ندارد.


سؤال ۲۹. چگونه می‌توان فهمید صفات خداوند با هم در تضاد نیستند (مثلاً عدل و رحمت با هم ناسازگار نیستند)؟

الف) چون صفات الهی برخاسته از ذات او هستند و نه متضاد، بلکه در نهایت هماهنگ‌اند؛ عدل، همان رحمت برای شایستگان است. ✅
ب) چون خدا هر وقت بخواهد عادل است و هر وقت بخواهد رحمت می‌ورزد، پس لازم نیست بین آن‌ها هماهنگی وجود داشته باشد.
ج) چون صفات الهی قابل شناخت نیستند و انسان نمی‌تواند دربارهٔ سازگاری یا تضاد آن‌ها اظهار نظر دقیقی بکند.
د) چون عدل فقط برای آخرت است و رحمت برای دنیا؛ بنابراین، هر کدام در جای خودش عمل می‌کند و تداخلی ندارند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عدل و رحمت دو جلوه از حقیقت واحد هستند؛ رحمت خدا مقتضی هدایت است و عدل او اقتضای کیفر بی‌توجهان را دارد.


سؤال ۳۰. چرا نمی‌توان خدا را با موجودات دیگر مقایسه کرد؟

الف) چون خدا بی‌نهایت است و هر گونه تشبیه با موجودات محدود، باعث تحقیر مفهوم الهی و درک نادرست از او می‌شود. ✅
ب) چون هیچ‌کس نمی‌داند خدا چه ویژگی‌هایی دارد، پس مقایسهٔ او با دیگران بی‌معناست و کاملاً غیرعلمی است.
ج) چون خدا آن‌قدر دور است که ما نمی‌توانیم او را بشناسیم، پس بهتر است اصلاً درباره‌اش چیزی نگوییم.
د) چون موجودات دیگر هم قدرت و علم دارند، ولی قدرت خدا فراتر است، پس خدا هم‌سنخ آن‌هاست، فقط قوی‌تر.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ذات نامحدود الهی از هر مقایسه‌ای برتر است؛ مقایسهٔ او با مخلوقات، نوعی کاهش و محدودسازی خالق بی‌نهایت است.


💠 🌷در ادامه سؤالات ۳۱ تا ۳۵ از بخش دوم: خدا و صفات خدا تقدیم می‌گردد


📗 بخش دوم: خدا و صفات خدا

سؤالات ۳۱ تا ۳۵ | با گزینه‌های گمراه‌کنندهٔ علمی و پاسخ بلند


سؤال ۳۱. چرا نمی‌توان خدا را موجودی مادی یا قابل رؤیت دانست، حتی اگر بسیار لطیف و شفاف باشد؟

الف) چون هر چیزی که دارای ویژگی‌های فیزیکی باشد، حتی اگر لطیف و شفاف باشد، دارای ابعاد و محدودیت است و نمی‌تواند واجب‌الوجود باشد. ✅
ب) چون خدا به اندازه‌ای بزرگ است که دیدن او ممکن نیست، نه اینکه اساساً غیرمادی باشد.
ج) چون تنها دلیل ندیدن خدا آن است که انسان هنوز توان دیدن او را نیافته، وگرنه اگر کامل شود، می‌تواند او را ببیند.
د) چون در آیات قرآن آمده که خدا دیده نمی‌شود، بنابراین چون گفته شده، باید باور کرد، حتی اگر دلیل عقلی نباشد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: دیدنی بودن، لازمهٔ جسمانیت و محدود بودن است. خدا چون بی‌نهایت و مطلق است، نمی‌تواند ویژگی مادی داشته باشد.


سؤال ۳۲. چرا صفات خدا مانند علم، قدرت، و رحمت با ذات او یکی‌اند، نه چیزی جدا از او؟

الف) چون اگر صفات خدا جدا باشند، او مرکب خواهد بود و هر مرکبی نیازمند اجزاء است، و این با بی‌نیازی خدا ناسازگار است. ✅
ب) چون قرآن گفته است خدا داناست و تواناست، و ما باید بدون پرسش عقلی آن را بپذیریم.
ج) چون صفات خدا از افعال او گرفته شده‌اند و افعال می‌توانند مستقل از ذات وجود داشته باشند.
د) چون عقل نمی‌تواند دربارهٔ ذات خدا نظر دهد، و بهتر است تنها به ظاهر متون دینی بسنده کرد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ترکیب داشتن، یعنی وابستگی. خدای کامل و مستقل، نمی‌تواند از اجزاء تشکیل شده باشد، پس صفاتش عین ذات اوست.


سؤال ۳۳. چرا می‌گوییم خداوند از هر جهت بی‌نهایت است و نقص ندارد؟

الف) چون نقص به معنای امکان کامل‌تر شدن است و موجودی که بتواند کامل‌تر شود، از ابتدا کامل نبوده و نمی‌تواند واجب‌الوجود باشد. ✅
ب) چون ما از خدا تعریفی در ذهن داریم که کامل‌ترین است، پس چون این تعریف را ساخته‌ایم، خدا باید کامل باشد.
ج) چون همه انسان‌ها در طول تاریخ گفته‌اند خدا کامل است، و این باور سنتی مورد احترام ماست.
د) چون تصور خدای ناقص با عقل ناسازگار است، اما در عمل، ممکن است خدا هم کاستی‌هایی داشته باشد که ما نمی‌فهمیم.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: نقص، یعنی وابستگی و نیاز به غیر. خداوند به دلیل واجب‌الوجود بودن، کامل مطلق است و هیچ نقصی در او ممکن نیست.


سؤال ۳۴. چرا نمی‌گوییم "جهان خودبه‌خود علت خویش است" و نیازی به علت خارجی ندارد؟

الف) چون خود بودن علت خود، تناقض منطقی است؛ چیزی که هنوز موجود نشده، نمی‌تواند علت وجود خودش باشد. ✅
ب) چون جهان بسیار بزرگ است و اگر خودش علت خود بود، باید همیشه وجود می‌داشت و تغییر نمی‌کرد.
ج) چون علم هنوز علت پیدایش جهان را نمی‌داند، پس نمی‌توان آن را خودبه‌خود دانست.
د) چون خدا در دین معرفی شده و اگر علت دیگری بود، دین آن را معرفی می‌کرد، پس تنها خدا علت جهان است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: قانون علیت می‌گوید: هر ممکن‌الوجود نیاز به علتی بیرونی دارد. "خودعلتی" بودن، یک تناقض فلسفی است.


سؤال ۳۵. چرا می‌گوییم خدا به چیزی نیاز ندارد، حتی برای شناخته شدن؟

الف) چون نیاز داشتن، نشانهٔ محدودیت است و خدا اگر نیازمند به چیزی حتی برای شناخته شدن باشد، دیگر بی‌نیاز نیست. ✅
ب) چون شناخت خدا تنها از طریق وحی ممکن است و اگر وحی نباشد، انسان نمی‌تواند او را بشناسد.
ج) چون خداوند خودش را در آسمان‌ها و زمین آشکار کرده و نیازی به اثبات فلسفی ندارد.
د) چون در دل هر انسان میل به شناخت خدا وجود دارد و همین میل نشان می‌دهد که او خواسته شناخته شود.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خدا اگر نیازمند ابزار، دلیل، یا حتی دیده شدن باشد، ناقص است. بی‌نیازی مطلق، اساس تعریف واجب‌الوجود است.


✨ 🌷


📗 بخش دوم: خدا و صفات خدا

سؤالات ۳۶ تا ۴۰ | پاسخ‌های بلند


سؤال ۳۶. چرا خداوند، علی‌رغم اینکه نامحدود است، برای انسان قابل شناخت نسبی است؟

الف) چون گرچه ذات او فراتر از درک کامل انسان است، ولی عقل و فطرت انسان نشانه‌هایی از او را می‌یابند و به اندازهٔ ظرفیت خود او را می‌شناسند. ✅
ب) چون هر چیزی که وجود دارد، باید قابل شناخت باشد، حتی اگر بی‌نهایت باشد؛ پس شناخت کامل خدا برای هر انسانی ممکن است.
ج) چون خداوند در کتاب‌های مقدس خود را معرفی کرده و اگر این کتاب‌ها نبودند، شناخت خدا ممکن نبود.
د) چون انسان ذاتاً موجودی عارف است و می‌تواند از طریق اشراق، ذات خدا را همان‌طور که هست، بشناسد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عقل و فطرت ما توان درک کلیات صفات الهی را دارند، هرچند درک ذات خدا برای ما ناممکن است. این شناخت محدود اما معتبر است.


سؤال ۳۷. اگر خدا دیده نمی‌شود، چگونه می‌توان به وجود او ایمان آورد؟

الف) چون آثار وجود خدا در هستی دیده می‌شود؛ همان‌گونه که گرما نشانهٔ آتش است، نظم و هدفمندی جهان نیز نشانهٔ خالق است. ✅
ب) چون بسیاری از چیزهایی که نمی‌بینیم هم وجود دارند، مثلاً الکترون‌ها یا امواج مغناطیسی، پس این معیار درستی نیست.
ج) چون با دیدن پیامبران و معجزاتشان می‌توان به وجود خدا پی برد، نه از طریق تأمل در جهان.
د) چون انسان مؤمن با چشم دل خدا را می‌بیند و لازم نیست به دنبال نشانه یا دلیل علمی باشد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: اثبات خدا از طریق نشانه‌شناسی ممکن است؛ دیدن خود خدا لازم نیست، دیدن نشانه‌های روشن او کافی‌ست.


سؤال ۳۸. آیا می‌توان گفت خدا جسم ندارد، ولی در جایی خاص حضور دارد؟

الف) خیر، چون حضور مکانی، ویژگی موجودات مادی است؛ خدا فرازمانی و فرامکانی است و همه‌جا را احاطه دارد، بدون اینکه در جایی محدود شود. ✅
ب) بله، چون خدا در آسمان‌هاست و در قرآن هم آمده که خدا در عرش قرار دارد، پس مکان دارد ولی جسم نیست.
ج) بله، چون انسان باید بداند از کجا خدا را بخواند و اگر مکان نداشته باشد، دعا کردن ممکن نمی‌شود.
د) خیر، چون خداوند فقط در قلب مؤمنان حضور دارد و جایی دیگر حضور ندارد، حتی اگر ناظر همه‌چیز باشد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خداوند بی‌نیاز از زمان و مکان است؛ حضور او حضوری قیومی و غیرمکانی است، نه مثل حضور اجسام در مکان.


سؤال ۳۹. چرا برخی انسان‌ها خدا را انکار می‌کنند با اینکه نشانه‌هایش فراوان است؟

الف) چون دل آن‌ها به گناه آلوده شده و این آلودگی، قدرت تشخیص فطری و عقلانی‌شان را ضعیف کرده است. ✅
ب) چون خدا خود را فقط به افراد خاصی نشان می‌دهد و بقیه را در شک باقی می‌گذارد تا امتحان شوند.
ج) چون نشانه‌های خدا خیلی مبهم‌اند و فقط فیلسوفان و دانشمندان می‌توانند آن‌ها را بفهمند.
د) چون انسان اگر آزاد باشد، خودش انتخاب می‌کند و شاید ترجیح دهد به چیزی ایمان نیاورد؛ این حق اوست.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: گناه و دلبستگی به دنیا، مانند زنگار بر آینهٔ دل، مانع از دیدن حقیقت و نشانه‌های آشکار الهی می‌شود.


سؤال ۴۰. چگونه می‌توان هم عدالت و هم رحمت خدا را باور کرد؟ آیا این دو در تعارض نیستند؟

الف) خیر، چون رحمت خدا به‌صورت هدایت، انذار، عفو و فرصت توبه آشکار می‌شود و عدل او یعنی کیفر دادن به کسانی که همهٔ این فرصتها را از دست داده‌اند. ✅
ب) بله، چون اگر خدا مهربان است، نباید کسی را عذاب کند؛ پس یا عادل است یا مهربان، ولی هر دو نمی‌شود.
ج) خیر، چون خدا فقط در دنیا مهربان است و در آخرت فقط عادل است، بنابراین، بین آن‌ها تعارضی پیش نمی‌آید.
د) بله، چون اگر کسی گناهی کرده باشد ولی خدا ببخشد، دیگر عدالت محقق نشده و این با عدالت در تضاد است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عدل خدا یعنی رفتار با انسان‌ها بر اساس شایستگی آن‌ها؛ اما رحمت او، فرصت بازگشت و رشد است پیش از تحقق عدالت نهایی.


✅ 

🌟


🟢 بخش سوم: توحید الهی

سؤالات ۴۱ تا ۴۵ | پاسخ‌های بلند، تحلیلی و گمراه‌کننده


سؤال ۴۱. چرا نمی‌توان به خدایان متعدد قائل شد، حتی اگر هرکدام مسئول بخشی از جهان باشند؟

الف) چون وجود خدایان متعدد به معنای داشتن اراده‌های متفاوت است و در نتیجه، هماهنگی در آفرینش از بین می‌رود و نظام جهان دچار اختلال می‌شود. ✅
ب) چون انسان فقط به یک خدا نیاز دارد و دیگر خدایان را نمی‌شناسد، پس بهتر است به یک خدا بسنده کند.
ج) چون در قرآن آمده است که تنها یک خدا وجود دارد، وگرنه عقل توان فهم این مطلب را ندارد.
د) چون اگر خدایان متعدد باشند، باید یکی از دیگری قوی‌تر باشد، و این نشان می‌دهد که فقط یکی از آن‌ها واقعی است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: وحدت اراده و نظم جهانی، دلیلی عقلانی بر وحدت واجب‌الوجود است؛ دو خدا به معنای دو قدرت مستقل است و این، تناقض دارد.


سؤال ۴۲. چرا توسل به اولیای الهی با توحید در عبادت منافاتی ندارد؟

الف) چون توسل به معنای عبادت آن‌ها نیست، بلکه طلب شفاعت از بندگان مقرب خداست؛ در اصل، فقط از خدا حاجت خواسته می‌شود. ✅
ب) چون پیامبران قدرت‌هایی دارند که خدا به آن‌ها داده و می‌توانند مستقل از خدا مشکلات انسان را حل کنند.
ج) چون همهٔ مؤمنان اجازه دارند از هر کسی حاجت بخواهند، حتی اگر مشرک باشند، به شرطی که نیتشان خالص باشد.
د) چون توسل برای انسان‌های ضعیف مجاز است و کسانی که ایمان قوی دارند نیازی به آن ندارند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توسل، وسیله‌جویی است نه پرستش. شفاعت‌طلبی از اولیای الهی به اذن خدا، راهی مشروع و توحیدی برای تقرب به اوست.


سؤال ۴۳. توحید ربوبی یعنی چه و چرا انکار آن به معنای شرک است؟

الف) یعنی باور به اینکه تدبیر جهان و ادارهٔ امور هستی فقط به دست خداست؛ هر کس غیر خدا را مدبّر مستقل بداند، مشرک است. ✅
ب) یعنی خدا جهان را آفریده ولی آن را رها کرده و اداره‌اش را به طبیعت یا فرشتگان سپرده است.
ج) یعنی خدا تنها خالق جهان است، اما چون ما به زندگی کاری داریم، باید با اسباب طبیعی سروکار داشته باشیم.
د) یعنی خداوند حتی دخالتی در حوادث جزئی زندگی ندارد و فقط اصول کلی را تعیین کرده است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید ربوبی یعنی انحصار در تدبیر. اگر کسی باور داشته باشد غیرخدا به طور مستقل بر هستی اثر می‌گذارد، گرفتار شرک است.


سؤال ۴۴. چرا شناخت توحید در زندگی انسان تأثیر مستقیم دارد؟

الف) چون انسان موحد احساس بی‌پناهی ندارد، آرامش عمیق‌تری دارد و منشأ امور را یکی می‌بیند؛ در نتیجه، کمتر دچار پریشانی و اضطراب می‌شود. ✅
ب) چون کسی که موحد است، کارهایش بیشتر برکت دارد و در دنیا ثروتمندتر و موفق‌تر از بقیه خواهد بود.
ج) چون توحید باعث می‌شود انسان فقط از خدا بترسد و از هیچ‌کس دیگری حساب نبرد، حتی اگر ظالم باشد.
د) چون توحید فقط یک بحث نظری است و تأثیر عملی ندارد؛ ولی چون در دین آمده، باید آن را پذیرفت.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید منشأ «یقین»، «توکل»، «اطمینان» و «تحمل بلاها»ست؛ کسی که بداند فقط خدا مؤثر است، دنیا را متفاوت می‌بیند.


سؤال ۴۵. چگونه می‌توان به توحید در نیت و عمل پایبند بود؟

الف) با آنکه ظاهر کار ما ممکن است اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی باشد، ولی اگر نیت آن قربت به خدا باشد، عمل ما الهی و توحیدی خواهد بود. ✅
ب) با پرهیز از هر کاری که با دیگران ارتباط دارد، چون هر رابطه‌ای ممکن است ما را از توحید عملی دور کند.
ج) با تکرار ذکرهای خاص و راز و نیازهای طولانی که به ما حس ارتباط مستقیم با خدا می‌دهد و نیتمان را خالص می‌کند.
د) با عبادت فردی و ترک امور اجتماعی، چون هر نوع فعالیت اجتماعی ما را دچار ریا و خودنمایی می‌کند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: نیت الهی، معیار توحید عملی است؛ حتی شغل، تحصیل و معاشرت هم می‌تواند توحیدی باشد اگر برای خدا انجام گیرد.


✅ 🌷


🟢 بخش سوم: توحید الهی

سؤالات ۴۶ تا ۶۰ | گزینه‌ها با دام آموزشی، پاسخ‌ها تحلیلی و بلند


سؤال ۴۶. تفاوت میان توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت چیست؟

الف) توحید در خالقیت یعنی خدا تنها خالق هستی است، و توحید ربوبی یعنی خدا تنها مدبّر و پروردگار جهان است. ✅
ب) هر دو یکی هستند؛ چون هر که خالق باشد، لزوماً باید پروردگار هم باشد و تفاوتی میان آن‌ها نیست.
ج) توحید ربوبی فقط در عالم غیب مطرح است، ولی توحید در خالقیت مربوط به عالم طبیعت و محسوسات است.
د) توحید ربوبی امری اعتقادی است و توحید خالقی، امری فلسفی است که ارتباطی با ایمان عملی ندارد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خدا هم خالق هستی و هم مدبّر آن است. بسیاری از مشرکان توحید در خالقیت را می‌پذیرفتند اما در ربوبیت دچار شرک بودند.


سؤال ۴۷. معنای واقعی «لا إله إلاّ الله» در توحید اسلامی چیست؟

الف) یعنی هیچ معبودی جز الله نیست؛ همه پرستش‌ها باید به‌سوی او باشد و هیچ موجودی نباید حتی در نیت عبادت شریک قرار گیرد. ✅
ب) یعنی تنها در زمان پیامبر باید خدا را پرستید؛ پس از آن، انسان‌ها خودشان راه هدایت را می‌یابند.
ج) یعنی خدایان دیگر هم ممکن هستند، ولی الله بزرگ‌ترین و برترین آن‌هاست، پس باید او را ترجیح داد.
د) یعنی تنها الله آفریننده است و بقیه هم می‌توانند واسطه‌های قابل احترام در عبادت باشند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید در عبادت، خالص‌سازی نیّت و عمل برای خداست. اگر کسی دیگری را هم‌زمان با خدا بخواند، این شرک است.


سؤال ۴۸. شرک در عبادت چگونه شکل می‌گیرد حتی اگر نیت انسان ظاهراً الهی باشد؟

الف) اگر انسان عمل دینی را برای جلب توجه دیگران انجام دهد، یا نیت خود را آلوده به غیرخدا کند، به نوعی دچار شرک در عبادت می‌شود. ✅
ب) اگر انسان نماز بخواند اما همراه آن دعا هم بکند، این خودش نشانه‌ای از شرک خفی است.
ج) هر کس که از اهل‌بیت طلب شفاعت کند، عبادت را آلوده کرده، حتی اگر بگوید که برای خدا بوده است.
د) اگر در وقت عبادت حواس انسان پرت شود یا به امور دنیوی فکر کند، عبادتش شرک‌آلود شده است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: معیار عبادت توحیدی، اخلاص کامل است. هر نیت غیرالهی، حتی ریا، تبدیل به شرک خفی و تهدیدی برای پذیرش عبادت است.


سؤال ۴۹. چرا برخی افراد در ظاهر موحدند اما در عمل دچار شرک پنهان‌اند؟

الف) چون توکل واقعی ندارند، و در تصمیم‌گیری‌ها بیشتر به اسباب و انسان‌ها تکیه می‌کنند تا به خدای متعال. ✅
ب) چون آن‌ها دعا نمی‌کنند و فکر می‌کنند عقل و علم برای رسیدن به هدف کافی است.
ج) چون در ظاهر عبادت می‌کنند اما نیت خود را اعلام نمی‌کنند، که این نشانهٔ تقیه یا نفاق است.
د) چون تنها به عبادت‌های واجب بسنده می‌کنند و عبادت‌های مستحبی را ترک کرده‌اند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: شرک در عمل، گاه به‌صورت تکیهٔ بیش از حد به اسباب یا انسان‌ها جلوه می‌کند. توکل باید همراه با استفاده از اسباب باشد.


سؤال ۵۰. اگر خدا تنها خالق جهان است، نقش اسباب و علل طبیعی در عالم چیست؟

الف) اسباب مجاری ارادهٔ الهی‌اند و استقلال ندارند؛ خدا با حکمت خود کارها را از طریق آن‌ها انجام می‌دهد ولی وابسته به آن‌ها نیست. ✅
ب) اسباب، جایگزین خدا هستند تا او مستقیماً در همهٔ امور دخالت نکند و در آرامش باشد.
ج) اسباب تنها توهم بشر هستند و در واقع، تنها خداوند علت همه چیز است، حتی اگر ما تصور اسباب داشته باشیم.
د) اسباب، هم در اختیار خدا هستند و هم در اختیار شیطان؛ گاهی خدا و گاهی شیطان از آن‌ها استفاده می‌کند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: در جهان‌بینی توحیدی، خدا علت حقیقی است و اسباب، ابزارهایی در دست او هستند. آن‌ها استقلال ندارند.


🌷

🟢 ادامهٔ بخش سوم: توحید الهی

سؤالات ۵۱ تا ۶۰ | گزینه‌ها نزدیک، پاسخ‌ها تحلیلی و بلند


سؤال ۵۱. چرا پدیده‌هایی مانند معجزه، دعا، و شفاعت با توحید منافاتی ندارند؟

الف) چون این امور همگی با اذن و ارادهٔ الهی تحقق می‌یابند و وسیله‌ای هستند برای تجلی قدرت خدا، نه مستقل از او. ✅
ب) چون خدا گاهی از فرشتگان یا اولیاء کمک می‌گیرد تا کارهای خارق‌العاده انجام دهند و انسان‌ها را شگفت‌زده کند.
ج) چون این پدیده‌ها فقط برای زمان پیامبران بودند و امروزه تکرار نمی‌شوند، پس دیگر ربطی به توحید ندارند.
د) چون این امور، قواعد علمی ندارند و بیشتر برای اقناع عوام بوده‌اند، نه برای کسانی که ایمان عمیق دارند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: هیچ معجزه یا شفاعتی بدون اذن خدا نیست؛ آنان مجرای فیض‌اند، نه منشأ فیض. توحید اقتضا دارد خدا مبدأ همه چیز باشد.


سؤال ۵۲. آیا کسانی که به بت‌ها یا بزرگان دینی متوسل می‌شوند، حتماً مشرک‌اند؟

الف) بستگی دارد؛ اگر آن‌ها را مستقل از خدا مؤثر بدانند، دچار شرک شده‌اند، ولی اگر فقط واسطه و شفیع بدانند، نه. ✅
ب) بله، چون حتی اسم بردن از غیر خدا در دعا، نشان‌دهندهٔ شرک در نیت و عبادت است.
ج) نه، چون هر کسی حق دارد هر چیزی را پرستش کند، و توحید فقط یک نگاه دینی است، نه معیار عقلی.
د) بله، چون حتی اگر نیت خالص باشد، صرف توسل به غیر خدا، نشان‌دهندهٔ انحراف در عقیده است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: مرز ظریف توحید و شرک در نیت و باور قلبی نهفته است. توسل مشروع یعنی «طلب از خدا از طریق بندگان مقرب».


سؤال ۵۳. چرا در توحید اسلامی، نه‌تنها خدا یکتاست، بلکه بی‌مانند نیز هست؟

الف) چون خدا نه جسم است، نه زمان‌مند، نه مکان‌مند و نه ترکیبی؛ هر آنچه شبیه مخلوقات باشد، نمی‌تواند خدا باشد. ✅
ب) چون قرآن گفته است خدا شبیه ندارد و این دلیل کافی برای نپذیرفتن تشبیه است.
ج) چون اگر خدا شبیه چیزی باشد، آن چیز نیز باید پرستیده شود و این ما را به چندگانه‌پرستی می‌کشاند.
د) چون بی‌همتا بودن خدا فقط جنبهٔ اخلاقی دارد و از جهت وجودی، ممکن است شباهت‌هایی با عالم داشته باشد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: خدا از سنخ مخلوق نیست؛ هر وصفی که با نقص، مکان، زمان یا محدودیت همراه باشد، از او دور است.


سؤال ۵۴. آیا دیدن خداوند در دنیا یا آخرت ممکن است؟

الف) در دنیا به هیچ‌وجه ممکن نیست، چون خدا جسم نیست؛ در آخرت نیز دیدن او با چشم جسمانی ممکن نیست، اما نوعی شهود قلبی برای مؤمنان خواهد بود. ✅
ب) در دنیا نمی‌توان خدا را دید، ولی در آخرت با چشم‌های جسمانی خدا را خواهیم دید، چون او آن زمان تجسم می‌یابد.
ج) بله، چون برخی پیامبران خدا را دیده‌اند و این تجربه نشان می‌دهد که در شرایط خاص دیدن او ممکن است.
د) نه، چون خدا بسیار دور از ماست و هرگز نمی‌توان به او دست یافت، چه در دنیا و چه در آخرت.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: دیدار خدا در آخرت یک حقیقت شهودی و باطنی است، نه مادی و بصری؛ او را با دل و معرفت می‌بینند، نه با چشم سر.


سؤال ۵۵. چرا ایمان به توحید، نقش تربیتی ویژه‌ای در انسان دارد؟

الف) چون انسان موحد فقط از خدا می‌ترسد، فقط به او امید دارد، و همین ویژگی او را از ترس‌های کاذب، حرص، حسد و وابستگی نجات می‌دهد. ✅
ب) چون افراد موحد معمولاً مذهبی‌ترند و رفتار دینی آن‌ها باعث الگوبرداری در جامعه می‌شود، حتی اگر نیت‌شان الهی نباشد.
ج) چون جامعهٔ موحد جامعه‌ای سازمان‌یافته است، و توحید باعث نظم و انسجام اجتماعی می‌شود.
د) چون توحید، افراد را از امور دنیوی بازمی‌دارد و به سمت ترک دنیا و خلوت‌گزینی می‌کشاند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید انسان را تربیت می‌کند، چون محور انگیزه‌ها و نگرش‌ها را متوجه خدا می‌سازد. این نوع نگاه، شخصیت را آزاد و مستقل می‌سازد.


سؤال ۵۶. توحید نظری چه تفاوتی با توحید عملی دارد؟

الف) توحید نظری، باور ذهنی به یگانگی خداست؛ اما توحید عملی یعنی جهت‌گیری زندگی، نیت، انگیزه و رفتارها باید فقط برای خدا باشد. ✅
ب) توحید نظری فقط مربوط به فیلسوفان است، و توحید عملی مخصوص مردم عادی که دنبال عبادت‌اند.
ج) توحید نظری درست‌تر است، چون با عقل سروکار دارد؛ ولی توحید عملی بیشتر احساسی است.
د) هر دو یکی‌اند؛ تفاوتی میان نظری و عملی نیست و این اصطلاحات صرفاً بازی‌های ذهنی علمای علم‌کلام است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: کسی که خدا را در نظریه قبول دارد ولی در عمل تکیه‌اش به غیر اوست، هنوز موحد کامل نیست.


سؤال ۵۷. آیا پرستش غیر مستقیم مثل ثروت، مقام، یا شهرت هم نوعی شرک است؟

الف) بله، اگر آن‌ها به‌گونه‌ای مورد علاقه و پیروی قرار گیرند که انسان از ارزش‌های الهی بگذرد، تبدیل به معبود ذهنی می‌شوند. ✅
ب) نه، چون پرستش فقط برای موجودات زنده ممکن است و ثروت یا مقام که جان ندارند، نمی‌توانند معبود باشند.
ج) بله، ولی فقط زمانی که فرد رسماً اعلام کند که مثلاً "من پول را می‌پرستم" شرک محسوب می‌شود.
د) نه، چون انسان‌ها ذاتاً علاقه به این چیزها دارند، و این علاقه تا وقتی در دل است، شرک محسوب نمی‌شود.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: «أَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلٰهَهُ هَوَاهُ؟»؛ هر چیزی که انسان به‌خاطرش از خدا بگذرد، همان معبود اوست.


سؤال ۵۸. چه نشانه‌هایی در رفتار یک انسان موحد دیده می‌شود؟

الف) آرامش، استقامت در بلاها، توکل، اخلاص، و بی‌اعتنایی به رضایت مردم زمانی که رضایت خدا در کار باشد، نشانه‌های موحد حقیقی‌اند. ✅
ب) تکرار زیاد اذکار، حضور دائم در مسجد، و استفاده از واژگان دینی در گفتگوها نشان می‌دهد شخص موحد است.
ج) مخالفت با تکنولوژی و ساده‌زیستی مفرط، نشانهٔ باور عمیق به توحید است و باید به آن‌ها اقتدا کرد.
د) اجتناب از سیاست، اقتصاد و جامعه‌گرایی نشانهٔ موحد است، چون خداگرایی با دنیاگرایی نمی‌سازد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید در دل باید در عمل نمود یابد؛ موحد از غیر خدا نمی‌ترسد و تحت‌تأثیر مدح و ذم مردم قرار نمی‌گیرد.


سؤال ۵۹. چرا عقل بشری می‌تواند به یکتاپرستی برسد، حتی بدون وحی؟

الف) چون نظم، هدفمندی، وحدت قوانین طبیعی و نیاز به علت بی‌نیاز، همگی عقل را به سوی وجود خدا و توحید راهنمایی می‌کنند. ✅
ب) چون عقل انسان از همان ابتدا باور به خدا دارد و لازم نیست استدلالی در میان باشد؛ همه انسان‌ها موحد به دنیا می‌آیند.
ج) چون عقل در همهٔ امور پاسخ ندارد؛ توحید هم بیشتر از طریق شهود و الهام قابل فهم است.
د) چون وحی تنها راه مطمئن برای فهم خداست، و عقل تنها می‌تواند احتمال وجود او را بدهد، نه یقین.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عقل بشر گرچه محدود است، اما در حوزهٔ مبادی و اصول، توانایی هدایت به حقیقت توحید را دارد.


سؤال ۶۰. رابطهٔ توحید با آزادی انسان چیست؟

الف) موحد واقعی تنها بندهٔ خداست و از بند هر وابستگی، سلطه‌جویی، ترس یا تحمیل رها می‌شود؛ او آزادترین انسان است. ✅
ب) توحید با آزادی در تعارض است؛ چون انسان موحد باید فقط از دستورات الهی تبعیت کند و حق انتخاب شخصی ندارد.
ج) کسی که موحد است، فقط در مسائل دینی آزاد است، ولی در اجتماع باید تابع قوانین و عرف باشد، حتی اگر خلاف توحید باشد.
د) آزادی با دین منافات دارد، چون دین برای کنترل انسان آمده است و آزادی مطلق با پذیرش دین محال است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توحید، آزادی از بردگی نفس و غیرخداست. موحد تسلیم ارادهٔ خداست و با این تسلیم، از بند همهٔ سلطه‌ها آزاد می‌شود.


✅ 🌷 اکنون با همان روشی که در بخش‌های قبل (توحید، خداشناسی و ایمان) اعمال کردیم، وارد بخش هفتم کتاب بیندیشیم ۱: معاد‌شناسی می‌شویم. محتوای این بخش از صفحهٔ ۱۳۵ کتاب آغاز شده و شامل مباحثی مانند:

  • حقیقت روح

  • فلسفهٔ امتحان

  • ضرورت عقلانی معاد

  • تناسخ

  • برزخ

  • بدن در آخرت

  • رابطه دنیا و آخرت

می‌باشد.

اکنون ۱۰ سؤال اول (سؤالات ۶۱ تا ۷۰) را با همان شیوهٔ علمی، تحلیلی، با پاسخ‌های بلند، و گزینه‌های گمراه‌کنندهٔ علمی تقدیم می‌کنم.


🔵 بخش هفتم: معاد (بازگشت به‌سوی خدا)

سؤالات ۶۱ تا ۷۰ | با پاسخ تحلیلی و گزینه‌های فریبنده علمی


سؤال ۶۱. علوم تجربی می‌گویند که مغز مرکز همه فعالیت‌های فکری ماست. پس آیا جایی برای روح باقی می‌ماند؟

الف) بله، چون روح حقیقتی فرا‌مادی است که در علم تجربی نمی‌گنجد؛ عقل، حافظه، اراده و خودآگاهی را نمی‌توان فقط با فعل مغز توضیح داد. ✅
ب) خیر، چون با پیشرفت علم، مشخص شده است که مغز منبع تمام ادراکات است و دیگر نیازی به فرض روح وجود ندارد.
ج) بله، چون اگر چه همه فعالیت‌ها در مغز رخ می‌دهند، ولی روح نوعی انرژی پنهان است که هنوز کشف نشده است.
د) خیر، چون انسان فقط جسم است و تمام ویژگی‌هایش از عملکرد نورون‌ها نشأت می‌گیرد، روح مفهومی کهنه و اسطوره‌ای است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: روح و مغز دو سنخ متفاوت‌اند؛ مغز ابزار روح است، نه جایگزین آن. شعور، اراده و هویت فردی دلایلی مستقل از ماده دارند.


سؤال ۶۲. چرا خدا انسان را خلق کرد و سپس امتحان می‌کند تا او را به بهشت یا جهنم ببرد؟

الف) چون خدا انسان را موجودی مختار و قابل رشد آفرید تا با انتخاب خود، به کمال لایق برسد و در جایگاهی قرار گیرد که خود ساخته است. ✅
ب) چون خدا باید قدرت خود را نشان دهد و از طریق امتحان، انسان را متوجه ضعف و ناتوانی خویش کند.
ج) چون امتحان یک مجازات است و انسان باید پیش از ورود به آخرت، سختی بکشد تا لایق پاداش یا عذاب شود.
د) چون خدا می‌خواهد عده‌ای را عذاب کند و راه آن، آزمایش‌های سخت و درنهایت سقوط آن‌ها در جهنم است.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: امتحان در منطق الهی، فرصت رشد است نه آزمایش علمی. انسان بستر انتخاب است، نه عروسک نمایش.


سؤال ۶۳. چرا خدا از ابتدا انسان را در بهشت قرار نداد و او را آفرید تا امتحان کند؟

الف) چون انسان باید از مسیر اختیار، به کمال برسد؛ رسیدن به بهشت بدون رشد شخصی، معنا و ارزش ندارد. ✅
ب) چون در داستان آدم و حوا آمده است که انسان ابتدا در بهشت بود و سپس به زمین رانده شد تا رنج بکشد.
ج) چون اگر خدا مستقیماً انسان را وارد بهشت می‌کرد، هدف امتحان و پاداش و عذاب معنا نداشت و دین بی‌کار می‌شد.
د) چون خدا به‌خاطر عدالت، همه انسان‌ها را ابتدا در دنیا قرار می‌دهد تا کسی از شرایط ویژه برخوردار نباشد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: بهشت پاداش است، نه نقطهٔ آغاز. کسی که در دنیا نسازد، در آخرت نمی‌سازد. بهشت، محل سکونت روح‌های ساخته‌شده است.


سؤال ۶۴. دیدگاه ادیان توحیدی دربارهٔ تناسخ چیست؟

الف) رد کامل؛ چون تناسخ با عدالت، مسئولیت فردی، و ساختار معاد در تضاد است و در قرآن و روایات مردود اعلام شده است. ✅
ب) تأیید محدود؛ چون در برخی روایات آمده که ارواح گناهکار ممکن است به صورت موجودات دیگر بازگردند.
ج) مردد؛ چون برخی علما آن را تأیید کرده‌اند و برخی رد کرده‌اند و نظر قطعی در دین وجود ندارد.
د) قبول ضمنی؛ چون شواهد تجربی دربارهٔ خاطرات زندگی گذشته وجود دارد، و نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: تناسخ نفی هویت شخصی، عدالت و حسابرسی است. بازگشت مجدد روح به دنیا در قالب بدن دیگر، با قیامت ناسازگار است.


سؤال ۶۵. عالم برزخ چه نقشی در مسیر زندگی انسان دارد؟

الف) عالم برزخ، مرحلهٔ بین دنیا و قیامت است که روح در آن به پاداش یا عذاب مناسب اعمال خود می‌رسد، ولی حساب نهایی در قیامت است. ✅
ب) برزخ جایی خیالی است که برخی علما برای پر کردن فاصله میان مرگ و قیامت آن را اختراع کرده‌اند.
ج) برزخ همان خواب‌هایی است که انسان‌ها پس از مرگ می‌بینند و تجربه می‌کنند، اما در واقعیت وجود ندارد.
د) عالم برزخ فقط مخصوص شهدا و اولیای خداست و بقیه انسان‌ها مستقیماً به بهشت یا جهنم می‌روند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: برزخ مانند دوران رحم است؛ نه دنیا و نه آخرت، اما مقدمات آخرت در آن رقم می‌خورد. آگاهی‌ها در آن کامل‌تر اما نه نهایی‌اند.


سؤال ۶۶. آیا بدن انسان در آخرت با همین بدن دنیوی خواهد بود؟

الف) بدن اخروی از جنس دنیایی نیست ولی از همان «هویت بدنی» برخوردار است که در دنیا داشت؛ صورت اخروی اعمال، بدن را می‌سازد. ✅
ب) بله، همان بدن خاکی ما دوباره جمع می‌شود و عیناً زنده می‌گردد و وارد قیامت می‌شود.
ج) نه، فقط روح باقی می‌ماند و هیچ بدنی در کار نیست، چون جسم فناپذیر است و در قیامت جایگاهی ندارد.
د) بله، ولی بدن اخروی یک بدن نورانی است که تنها خوبان از آن بهره‌مند می‌شوند؛ بقیه فقط روح دارند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: بدن اخروی ادامهٔ شخصیت دنیوی انسان است. قالب دنیوی نیست، اما ویژگی‌هایی مشابه دارد؛ بدن مثالی.


سؤال ۶۷. آیا مرگ، پایان زندگی انسان است؟

الف) نه، مرگ یک تحول است؛ عبور از دنیا به مرحلهٔ جدید زندگی که در آن روح وارد عالم برزخ می‌شود و تا قیامت ادامه می‌یابد. ✅
ب) بله، چون با نابودی مغز و بدن، همه چیز پایان می‌پذیرد و اگر روحی هم باشد، در بی‌خبری باقی می‌ماند.
ج) بله، زندگی فقط همین دنیاست و همهٔ آموزه‌های مربوط به پس از مرگ، ابزار ترساندن مردم بوده‌اند.
د) نه، ولی انسان پس از مرگ فقط در ذهن دیگران زنده می‌ماند؛ خاطره‌ها ادامه دارند، نه خود او.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: مرگ به‌معنای «انفصال روح از بدن» است نه پایان حیات؛ حیات اخروی ادامه‌ای کامل‌تر و ماندگارتر از دنیاست.


سؤال ۶۸. چرا معاد باید جسمانی باشد نه فقط روحانی؟

الف) چون بسیاری از اعمال انسان با بدن انجام شده‌اند، و عدالت اقتضا دارد همان بدن در پاداش یا کیفر شریک باشد. ✅
ب) چون اگر معاد جسمانی نباشد، حس نمی‌کنیم و باور به قیامت بی‌اثر می‌ماند.
ج) چون تنها در بدن است که روح کامل می‌شود؛ پس اگر بدن نباشد، روح هم کامل نمی‌ماند.
د) چون خدا جسم انسان را دوست دارد و می‌خواهد آن را حفظ کند، حتی در آخرت.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عدل الهی و قاعدهٔ جزای عمل ایجاب می‌کند اعضایی که در گناه یا طاعت شریک بودند، در پاداش و کیفر هم شریک باشند.


سؤال ۶۹. اگر خدا از ابتدا می‌داند چه کسی بهشتی و چه کسی جهنمی است، چرا امتحان می‌کند؟

الف) علم خدا علت تحقق نیست؛ او می‌داند ولی دخالت نمی‌کند. انسان با اختیار خود به‌سوی بهشت یا جهنم می‌رود. ✅
ب) چون خدا دوست دارد انسان را در رنج ببیند و امتحان برای لذت بردن از تماشا طراحی شده است.
ج) چون اگر امتحان نکند، شیطان اعتراض خواهد کرد که خدا عدالت را رعایت نکرده است.
د) چون خدا باید به فرشتگان نشان دهد که انسان‌ها لایق چه جایگاهی هستند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: علم پیشین خدا از سنخ علیت نیست؛ مانند دانستن طلوع خورشید. انسان فاعل مختار است و خودش مسیر را برمی‌گزیند.


سؤال ۷۰. آیا هدف از معاد، فقط پاداش و تنبیه است؟

الف) نه، هدف اصلی معاد، تحقق کامل عدالت، تجلی حقیقت انسان‌ها، و رسیدن به مقصد نهایی هستی یعنی لقای الهی است. ✅
ب) بله، چون انسان‌ها فقط با ترس یا طمع می‌توانند تربیت شوند، پس بهشت و جهنم ابزار هدایتند.
ج) نه، چون بهشت فقط برای سرگرمی مؤمنان است و هدفی فراتر از آن وجود ندارد.
د) بله، چون خدا باید ثابت کند که قولش را اجرا می‌کند، حتی اگر بهشت و جهنم کارکردی نداشته باشند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: معاد تجلی نتیجهٔ زندگی است؛ هدف نهایی "الی ربک المنتهی" است، نه صرفاً تنبیه و تشویق.


🌟 🌷 ادامهٔ بخش هفتم: معاد‌شناسی را با سؤالات ۷۱ تا ۸۰ خدمتتان تقدیم می‌گردد تا این بخش نیز مثل دو بخش پیشین، به‌طور کامل تکمیل شود.


🔵 بخش هفتم: معاد (بازگشت به‌سوی خدا)

سؤالات ۷۱ تا ۸۰ | پاسخ‌های تحلیلی، علمی 


سؤال ۷۱. آیا ایمان به معاد می‌تواند بر رفتار دنیوی انسان نیز اثر بگذارد؟

الف) بله، زیرا باور به حساب‌وکتاب آخرتی موجب می‌شود انسان در گفتار و کردار خود دقت کند و از ظلم، فریب و هوس‌محوری دوری گزیند. ✅
ب) نه، چون انسان‌ها بیشتر تحت تأثیر قوانین دنیوی‌اند و باور به آخرت معمولاً در رفتار ظاهری تأثیر جدی ندارد.
ج) بله، ولی فقط در سطح عبادات مذهبی، چون در مسائل اقتصادی و اجتماعی، انسان‌ها به دنیا وابسته‌اند.
د) نه، چون انسان با تکرار کارهای خوب و بد عادت می‌کند؛ باور به معاد تأثیر عمیقی در رفتار ندارد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ایمان به معاد درونی‌ترین ضابطهٔ اخلاقی برای رفتار فردی و اجتماعی انسان است و از درون ناظر تولید می‌کند.


سؤال ۷۲. چرا نمی‌توان رنج‌های دنیوی را با بی‌عدالتی خدا توجیه کرد؟

الف) چون دنیا جای آزمایش است، نه پاداش؛ عدالت نهایی در قیامت تحقق می‌یابد و حساب ناتمام دنیا، در آخرت تسویه می‌شود. ✅
ب) چون خدا بعضی‌ها را دوست ندارد و به آن‌ها در دنیا سختی می‌دهد، اما در آخرت جبران می‌کند.
ج) چون رنج‌ها بیشتر نتیجهٔ طبیعت و تصادف‌اند و خدا دخالتی در آن‌ها ندارد، پس نمی‌توان او را مقصر دانست.
د) چون اصلاً عدالت مفهومی نسبی است و نمی‌توان توقع عدالت مطلق از خدا داشت.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: دنیا مزرعه است، نه محصول نهایی. بی‌عدالتی ظاهری دنیا، مقدمهٔ ظهور کامل عدالت در قیامت است.


سؤال ۷۳. آیا کسی که به معاد ایمان ندارد، ممکن است دچار خودمحوری و بی‌اخلاقی شود؟

الف) بله، چون وقتی انسان باور به حساب نهایی ندارد، ممکن است برای لذت آنی، حقوق دیگران را نادیده بگیرد. ✅
ب) نه، چون همهٔ انسان‌ها ذاتاً خوب‌اند و نیازی به باور دینی برای اخلاق‌مداری ندارند.
ج) بله، اما فقط در جامعه‌های مذهبی، چون آنجا باور به معاد نقش کنترل‌گر دارد؛ در جوامع سکولار چنین نیست.
د) نه، چون معاد فقط برای دلداری مؤمنان است و ربطی به اخلاق ندارد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: معاد ستون اخلاق است؛ بی‌اعتقادی به آن، ممکن است انسان را در مقابل وسوسه‌ها بی‌پناه سازد.


سؤال ۷۴. کدام گزینه، دلیل عقلی بر ضرورت معاد را درست بیان می‌کند؟

الف) چون انسان دارای فطرت و اختیار است و عدالت خدا اقتضا دارد که اعمال او بدون حساب رها نشود و به نتیجه‌ای متناسب برسد. ✅
ب) چون در دین آمده که معاد هست، و چون دین معتبر است، باید آن را پذیرفت.
ج) چون بعضی از مردم کارهای خوب انجام می‌دهند و خوب است روزی پاداش بگیرند، حتی اگر لازم نباشد.
د) چون بشر نیاز به امید دارد و معاد نقش روانی دارد، حتی اگر واقعیت نداشته باشد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: عقل می‌گوید: موجود مختار باید پاسخگوی اعمال خود باشد؛ و چون همهٔ حساب‌ها در دنیا تسویه نمی‌شوند، آخرت لازم است.


سؤال ۷۵. آیا می‌توان قیامت را به صورت نمادین یا صرفاً معنوی در نظر گرفت؟

الف) نه، قرآن از قیامت به‌عنوان حقیقتی واقعی با توصیف‌های عینی یاد کرده و آن را حادثه‌ای عینی و همه‌جانبه دانسته است. ✅
ب) بله، چون زبان قرآن استعاری است و مفاهیم مانند آتش یا بهشت فقط نمادهای روانی هستند.
ج) بله، چون خدا با مهربانی‌اش فقط قصد دارد ما را به کارهای خوب تشویق کند و تهدیدها جنبهٔ نمایشی دارند.
د) نه، اما نمی‌توان آن را دقیق فهمید؛ بنابراین بهتر است سکوت کنیم تا ببینیم چه می‌شود.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: معاد در قرآن و روایات واقعیتی جسمانی‌ـ‌روحانی دارد، نه صرفاً حالت ذهنی یا روانی. قیامت یک رخداد عظیم است، نه تمثیل.


سؤال ۷۶. چرا تصور تناسخ با فلسفهٔ معاد در تعارض است؟

الف) چون در تناسخ، هویت شخصی حفظ نمی‌شود و عدالت زیر سؤال می‌رود، در حالی‌که در معاد، فردیت و مسئولیت باقی می‌مانند. ✅
ب) چون تناسخ نظریه‌ای علمی است و با باورهای سنتی دینی هم‌خوانی ندارد، ولی در ذات خود مشکل فلسفی ندارد.
ج) چون تناسخ باعث می‌شود همه انسان‌ها برابر شوند، و این برخلاف عدل الهی است که برخی را برتر می‌داند.
د) چون باور به تناسخ باعث می‌شود مردم از ترس، کار خوب کنند، و این انگیزهٔ درستی نیست.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: در تناسخ، شخصیتی که کار کرده با کسی که نتیجه می‌بیند یکی نیست؛ این ظلم است و با عدل و معاد ناسازگار.


سؤال ۷۷. رابطهٔ دنیا و آخرت چگونه تبیین می‌شود؟

الف) آخرت محصول دنیای ماست؛ هر کار، نیت و باوری در دنیا، صورت اخروی می‌سازد و عین آن در قیامت بازتاب می‌یابد. ✅
ب) دنیا و آخرت کاملاً جدا هستند؛ کاری که در دنیا کرده‌ایم در آخرت فقط به‌صورت نمادین ارزش‌گذاری می‌شود.
ج) آخرت فقط برای پاداش است و هیچ‌گونه پیوند واقعی با دنیای ما ندارد، چون دنیا با ماده و آخرت با روح سروکار دارد.
د) دنیا محل زندگی طبیعی است و آخرت زندگی خیالی؛ ما در خواب آخرت را می‌بینیم، نه در بیداری.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: آخرت ادامهٔ طبیعی دنیا با شکل جدید است. دنیا کشتزار است و آخرت زمان برداشت محصول آن.


سؤال ۷۸. آیا پاداش‌ها و عذاب‌های آخرت فقط مادی‌اند؟

الف) نه، هم مادی‌اند و هم روحی؛ چون انسان ترکیبی از جسم و روح است، جزای او نیز باید هم‌زمان این‌دو را در بر گیرد. ✅
ب) بله، چون قرآن از آتش و باغ‌ها و میوه‌ها سخن گفته، پس حتماً امور مادی مد نظر بوده‌اند.
ج) نه، فقط روحی‌اند؛ چون جسم انسان از بین می‌رود و در آخرت اثری از بدن نیست.
د) بله، اما فقط در مورد کفار و گناهکاران. مؤمنان فقط پاداش روحی می‌گیرند، نه مادی.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: توصیفات قرآنی نشان می‌دهد جزای اخروی، جامع همهٔ ابعاد انسان است؛ هم لذت و هم رنج، در جسم و جان ظاهر می‌شود.


سؤال ۷۹. چرا انسان‌ها به معاد بی‌اعتنا می‌شوند، با اینکه در فطرتشان باور به بازگشت هست؟

الف) چون دنیا‌طلبی و غفلت، فطرت را می‌پوشاند و انسان دچار خودفریبی می‌شود؛ تا به بیداری نرسد، معاد را جدی نمی‌گیرد. ✅
ب) چون باور به معاد سخت است و فهم آن برای عموم مردم ممکن نیست؛ پس بی‌اعتنایی طبیعی است.
ج) چون رسانه‌ها دیگر از قیامت نمی‌گویند و نسل جدید به‌دلیل نبود آموزش دینی، از معاد بی‌خبر مانده است.
د) چون انسان مدرن، معاد را خرافه می‌داند و اصولاً علاقه‌ای به زندگی پس از مرگ ندارد.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: در آیه آمده: «ثُمَّ قَسَت قُلوبُکُم»؛ یعنی قلب زنگار می‌گیرد. دنیاطلبی حجاب فطرت و مانع یاد قیامت است.


سؤال ۸۰. چرا ایمان به معاد در قرآن به‌عنوان شرط ایمان واقعی معرفی شده است؟

الف) چون کسی که به حسابرسی و بازگشت اعتقاد دارد، مؤمن واقعی است و چنین فردی دیگر تسلیم هوس نمی‌شود و در همه رفتارهایش خدا را در نظر دارد. ✅
ب) چون قرآن می‌خواسته مردم را بترساند و ایمان به معاد را شرط ظاهری دینداری قرار داده است.
ج) چون ایمان به خدا بدون ترس از قیامت، کفایت نمی‌کند و ایمان باید حتماً آمیخته با تهدید باشد.
د) چون پیامبران باید انگیزه‌ای برای پیروان خود داشته باشند، پس معاد را مهم جلوه داده‌اند.

🔹 پاسخ صحیح: گزینه «الف».
توضیح: ایمان کامل یعنی باور به توحید، نبوت و معاد؛ بدون یکی از این سه، رفتار و نیّت انسان بی‌جهت خواهد بود.


✅ 🌷                                                                                                             با آرزوی موفقیت شما والسلام

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۲۱:۵۴
غلامرضا میناگر

رهبر انقلاب اسلامی ایران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، نه تنها رهبر ایران بلکه رهبر همه مسلمانان جهان است و جایگاهی بسیار رفیع و تأثیرگذار در جهان اسلام دارد که تفاوت‌های بنیادینی با جایگاه و رفتار پاپ‌ها دارد.

 

**۱. جایگاه جهانی و رهبری دینی-سیاسی مسلمانان:**  

رهبر انقلاب اسلامی به عنوان مرجع عالی دینی و رهبر سیاسی، نقش محوری در هدایت جهان اسلام و بیداری اسلامی ایفا می‌کند. ایشان به عنوان نماد مقاومت در برابر استکبار جهانی و مروج اسلام ناب محمدی، تأثیر عمیقی بر جنبش‌ها و جریان‌های اسلامی در سراسر جهان دارند[2][3][5]. این جایگاه فراتر از مرزهای ملی ایران است و به عنوان یک رهبر معنوی و سیاسی برای مسلمانان شناخته می‌شود.

 

**۲. رویکرد مقاومتی و راهبردی در برابر غرب و استکبار:**  

رفتار رهبر انقلاب با مسئولین و همچنین در مواجهه با غرب، به ویژه آمریکا، مبتنی بر مقاومت، استقلال‌طلبی و مقابله با نفوذ فرهنگی و سیاسی است. ایشان ضمن حمایت از مسئولین داخلی، نظارت و نقد جدی دارند تا نظام در مسیر اصول انقلاب حرکت کند. این رویکرد کاملاً متفاوت از رویکرد پاپ است که بیشتر بر گفتگو، مصالحه و دیپلماسی معنوی تأکید دارد[2][5].

 

**۳. تأثیرگذاری فرهنگی و دینی گسترده:**  

انقلاب اسلامی و رهبری آن موجب احیای دین‌گرایی و اندیشه دینی در جهان شده است. رهبر انقلاب با تکیه بر آموزه‌های اسلامی، نه تنها جامعه ایران بلکه بسیاری از جوامع مسلمان را به سوی بازتعریف هویت دینی و سیاسی سوق داده است. این تأثیرگذاری باعث شده که ایشان در فهرست تأثیرگذارترین رهبران جهان اسلام در جایگاه بسیار بالایی قرار گیرد[3][4][5].

 

**۴. تفاوت در نوع قدرت و مسئولیت:**  

پاپ به عنوان رهبر کلیسای کاتولیک، قدرت معنوی و مذهبی جهانی دارد ولی بیشتر در حوزه دینی و اخلاقی فعالیت می‌کند و نقش سیاسی مستقیم ندارد. در مقابل، رهبر انقلاب اسلامی هم قدرت دینی و هم سیاسی دارد و مسئولیت هدایت کل نظام جمهوری اسلامی و همچنین تأثیرگذاری بر جهان اسلام را بر عهده دارد[1][6].

 

بنابراین، رفتار و جایگاه رهبر انقلاب اسلامی ایران بسیار فراتر و متفاوت‌تر از پاپ‌هاست؛ ایشان نه تنها رهبر یک کشور بلکه رهبر معنوی و سیاسی جهان اسلام است که رویکردی مقاومتی، راهبردی و تأثیرگذار در عرصه‌های دینی، سیاسی و فرهنگی دارد[1][2][3][4][5].

 

منابع فارسی متن درباره جایگاه و نقش رهبر انقلاب اسلامی ایران

۱. پایگاه اطلاع‌رسانی بسیج اساتید دانشگاه آزاد اسلامی
اخبار دلیل محبوبیت رهبر انقلاب در جهان اسلام چیست؟

۲. خبرگزاری مهر
جایگاه آیت‌الله خامنه‌ای در جهان اسلام بسیار رفیع است

۳. پایگاه علمی و پژوهشی انسانی "انسانی"
انقلاب بیدار ساز نقد انقلاب اسلامی ایران در بیداری جهان اسلام

۴. پایگاه خبری عصر ایران
کدام رهبران جهان اسلام نامشان در فهرست تأثیرگذاران جهان قرار دارد؟

۵. پایگاه خبری حوزه
نقش انقلاب اسلامی در دین گرایی جهانی

۶. وبلاگ پژوهشی استان مرکزی
ضرورت رهبری از دیدگاه اسلام و قرآن

۷. مجله حوزه
مسائل جهان اسلام از دیدگاه مقام معظم رهبری

۸. ویکی‌پدیا فارسی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۲۰:۲۶
غلامرضا میناگر

غلامرضا میناگر:

✍✍✍غلامرضا میناگر 

عنوان مقاله:

نسبت ولایت فقیه با ولایت معصوم از منظر فلسفهٔ سیاسی شیعه؛ بررسی انتقادی رهیافت مهدی جمشیدی

 

چکیده

 

مفهوم ولایت در اندیشهٔ سیاسی شیعه، در دو سطح متمایز «ولایت معصوم» و «ولایت فقیه» مطرح شده است. در این مقاله، با تحلیل انتقادی دیدگاه مهدی جمشیدی در مقالهٔ «ما و کارنامهٔ زعامت آیت‌الله خامنه‌ای»، تلاش می‌شود مرزهای مفهومی، کارکردی و اعتقادی میان این دو نوع ولایت روشن شود. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که هرچند ولایت فقیه استمرار ولایت الهی در عصر غیبت محسوب می‌شود، اما از حیث ماهیت، مشروعیت، گستره و نسبت با عقلانیت و نقدپذیری، تفاوت‌های بنیادینی با ولایت معصوم دارد. در این نوشتار، سه محور «مرز مسئولیت ولیّ‌فقیه»، «نسبت حقیقت و مصلحت» و «عقلانیت ایمانی و سیاسی» بررسی و تحلیل می‌شوند.

 

کلیدواژه‌ها: ولایت فقیه، ولایت معصوم، مشروعیت، مصلحت، عقل ایمانی، مهدی جمشیدی

 

۱. مقدمه: مسئلهٔ تحقیق و اهمیت آن

 

ولایت در منظومهٔ فکری و فقهی شیعه، مفهومی کلیدی در حوزهٔ الهیات سیاسی است که به‌ویژه در دوران غیبت کبری، از طریق نظریهٔ ولایت فقیه، کارکرد اجتماعی یافته است (جوادی آملی، ۱۳۸۹: ۱۱۵). با این حال، نسبت این ولایت با ولایت معصوم، از نظر حدود، اختیارات و مسئولیت‌پذیری، همچنان محل بحث و تأمل است. رهیافت‌هایی نظیر دیدگاه مهدی جمشیدی، در تلاش برای دفاع از زعامت ولیّ‌فقیه، گاه دچار هم‌پوشانی مفهومی و الهیاتی میان این دو نوع ولایت می‌شود. این مقاله می‌کوشد با رویکرد تحلیلی‌ـ‌انتقادی، به تبیین دقیق این نسبت بپردازد و مرزهای کارآمدی، مسئولیت‌پذیری و نقدپذیری را در نظریهٔ ولایت فقیه واکاوی کند.

 

۲. مرز مسئولیت ولیّ‌فقیه در نسبت با ساختار و جامعه

 

در تحلیل جمشیدی، ولیّ‌فقیه به‌مثابه «مجبورِ مختار» معرفی شده است؛ شخصیتی که در عین داشتن اقتدار رسمی، در بند ناهماهنگی نخبگان و ضعف‌های اجتماعی است. این نگاه، اگرچه در پرتو روایات ناظر به مشقت رهبری در دوران غیبت قابل تأمل است، اما از سوی دیگر ممکن است به تبرئهٔ کامل حاکم از کاستی‌ها بیانجامد؛ امری که حتی در سیرهٔ امام علی(ع) نیز مشاهده نمی‌شود: «اللّهُمّ إنّی قد مللتهم، و ملّونی، و سئمتهم و سئمونی» (نهج‌البلاغه، خطبهٔ ۲۵).

 

تحلیل تطبیقی:

 

امام معصوم، به‌سبب علم لدنی و عصمت، مسئولیت را در بالاترین سطح می‌پذیرد، حتی در ناکامی‌های اجتماعی (مطهری، ۱۳۸۵: ۲۲۱).

 

ولیّ‌فقیه، گرچه از شرایطی نظیر عدالت، فقاهت و درایت برخوردار است، اما فاقد عصمت بوده و مشروعیت وی نیازمند مقبولیت عمومی و نقدپذیری مداوم است (امام خمینی، ۱۳۸۹: ج۲، ص۴۷۵).

 

از این‌رو، نظریهٔ ولایت فقیه در چارچوب عقلانیت دینی و مسئولیت اجتماعی باید از دو افراط پرهیز کند: نفی مسئولیت فقیه و مطالبهٔ عصمت‌وار از او.

 

۳. نسبت حقیقت و مصلحت؛ از تزاحم تا فازبندی

 

جمشیدی در تحلیل خود، گویی مصلحت و حقیقت را در یک تقابل ضروری قرار می‌دهد و تصریح می‌کند که ولیّ‌فقیه، تنها در شرایط «انبساطی» می‌تواند به حقیقت حداکثری ملتزم شود. این نگاه، هرچند از منظر تدبیر سیاسی قابل دفاع است، اما در فلسفهٔ سیاسی شیعه، نیازمند دقت مضاعف است.

 

در سیرهٔ علوی، حقیقت هیچ‌گاه قربانی مصلحت نشد. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر تأکید دارد: «وَ لَا تَغْتَبِطَنَّ بِمَا یَکُونُ مِنْ إِجْرَائِکَ فِی الْهَوَى دُونَ الْهُدَى» (نهج‌البلاغه، نامهٔ ۵۳).

 

یافتهٔ تحلیلی:

 

حقیقت، اصل حاکم است و مصلحت باید در جهت تحقق آن تنظیم شود (سروش محلاتی، ۱۳۹۶: ۸۳).

 

راه‌حل، نه تقابل حقیقت و مصلحت، بلکه حرکت تدریجی از مصلحت به حقیقت در چارچوب فقه ولایی است؛ همان‌گونه که در سیرهٔ نبوی، «مرحله‌به‌مرحله» این مسیر طی شد (طباطبایی، ۱۴۰۲: ج۴، ص۲۱۷).

 

۴. عقلانیت ولایی؛ از عقل تجربی تا عقل ایمانی

 

در بخش پایانی تحلیل جمشیدی، نوعی دفاع معرفتی از ولایت فقیه ارائه می‌شود که عقل تجربی را نابسنده دانسته و عقل ایمانی را جایگزین آن معرفی می‌کند. این دیدگاه، در صورتی که بدون معیارهای علمی‌ـ‌فقهی سامان یابد، ممکن است به نوعی قداست‌انگاری غیرقابل نقد منتهی شود.

 

در نگاه شیعی، عقل تجربی و عقل دینی، مکمل یکدیگرند. حتی امام معصوم نیز بر عقلانیت در پذیرش ولایت تأکید دارد: «مَن لَمْ یَجْعَلِ اللّٰهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُور» (سورهٔ نور، آیهٔ ۴۰). یعنی پذیرش ولایت، مشروط به نور عقل و ایمان است، نه صرفاً تبعیت احساسی.

 

تفاوت محوری:

 

معصوم، به‌دلیل عصمت ذاتی، موضوع ایمان قدسی است و ولایت او فراتر از عقل متعارف نیز قابل پذیرش است.

 

ولیّ‌فقیه، از آنجا که در معرض خطا و لغزش است، باید در چارچوب عقلانیت دینی و بر پایهٔ حجت شرعی و عقلی مورد پذیرش قرار گیرد (هاشمی رفسنجانی، ۱۳۸۷: ۱۵۹).

 

۵. نتیجه‌گیری

 

بررسی رهیافت مهدی جمشیدی در مقالهٔ «ما و کارنامهٔ زعامت...» نشان می‌دهد که هرچند تلاش ایشان معطوف به دفاع از کارآمدی ولایت فقیه است، اما هم‌پوشانی‌هایی میان دو مقام ولایت معصوم و ولیّ‌فقیه، تحلیل را با چالش مواجه می‌سازد.

ولایت فقیه، نه در جایگاه عصمت‌مدار قرار دارد، نه خارج از دایرهٔ مسئولیت‌پذیری و نقد است. مشروعیت آن، علاوه‌بر نصب عام، به مقبولیت و کفایت اجتماعی نیز وابسته است. تبیین دقیق و منصفانهٔ نسبت میان ولایت فقیه و ولایت معصوم، از لوازم عقلانیت سیاسی در اندیشهٔ اسلامی است.

 

منابع

 

جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۹)، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، قم: اسراء.

 

سروش محلاتی، سید محمد (۱۳۹۶)، نقد نگاه مصلحت‌گرا به حکومت دینی، تهران: کوثر.

 

طباطبایی، محمدحسین (۱۴۰۲ق)، تفسیر المیزان، قم: دفتر نشر اسلامی.

 

مطهری، مرتضی (۱۳۸۵)، امامت و رهبری، تهران: صدرا.

 

نهج‌البلاغه، به‌کوشش صبحی صالح، بیروت: دارالکتب.

 

هاشمی رفسنجانی، اکبر (۱۳۸۷)، امامت و ولایت در پرتو نهج‌البلاغه، تهران: فرهنگ اندیشه.

 

امام خمینی (ره) (۱۳۸۹)، صحیفهٔ امام، تهران: مؤسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج ۲.

 

اگر مایل باشید، نسخهٔ PDF و فایل قابل ویرایش Word نیز برای ارسال به مجلات علمی برایتان آماده می‌کنم. فقط اطلاع دهید که کدام قالب یا مجله مد نظر شماست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۴ ، ۱۶:۲۷
غلامرضا میناگر

:

 

🌐 رصد معارف:

 

✍✍✍غلامرضا میناگر. 

 

       سپاس از لطف و اعتماد شما. در ادامه، متنی تحلیلی و جایگزین بر پایهٔ مقایسهٔ نظریهٔ ولایت‌فقیه با ولایت معصومان علیهم‌السلام، با تمرکز بر رهیافت جناب مهدی جمشیدی در مقالهٔ «ما و کارنامهٔ زعامت آیت‌الله خامنه‌ای» ارائه می‌شود. این متن، ضمن وفاداری به سبک تحلیلی و استدلالی، از تعابیر عاطفی و مطلق‌انگارانه پرهیز دارد و سعی دارد نسبت میان «ولایت فقیه» و «ولایت معصوم» را به‌صورت دقیق و متوازن تبیین کند.

 

 ما و ولایت فقیه؛ مرزهای اقتدار و حدود کارآمدی

 

مقدمه: آیا ولیّ‌فقیه می‌تواند چون امام معصوم عمل کند؟

 

ولایت در منظومهٔ فکری شیعه، مفهومی پیچیده و چندلایه است که در اوج خود با ولایت رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) تعریف می‌شود. اما در عصر غیبت، نظریهٔ ولایت فقیه، ناظر به تأمین حداقلی از آن ولایت است؛ نه از حیث مقام، بلکه از حیث کارویژهٔ اجتماعی و سیاسی. از این‌رو، در تحلیل کارآمدی و زعامت ولیّ‌فقیه، باید تفاوت ذاتی میان دو مقام «امامت معصوم» و «ولایت فقیه» را لحاظ کرد. نوشتار جناب مهدی جمشیدی، گرچه در صدد دفاع از زعامت رهبری فعلی جمهوری اسلامی است، اما در بخش‌هایی دچار هم‌پوشانی غیرنقدی میان این دو گونه ولایت می‌شود. در ادامه، با تحلیل ابعاد سه‌گانهٔ آن متن، می‌کوشیم چشم‌اندازی مقایسه‌ای، عقلانی و ایمانی از ولایت فقیه ارائه کنیم.

 

 ۱. مرز مسئولیت ولیّ‌فقیه؛ تعامل ساختار، جامعه و نهاد رهبری

 

در متن جمشیدی، ولیّ‌فقیه تا حد زیادی در جایگاهِ «مجبورِ مختار» ترسیم شده است؛ کسی که با وجود قدرت سیاسی و جایگاه رسمی، عملاً اسیر ضعف‌های نخبگان و ناهماهنگی‌های اجتماعی است. این تحلیل، از یک‌سو درست است که ولیّ‌فقیه بر خلاف امام معصوم، «مُلهَم» است نه «معصوم»؛ اما از سوی دیگر، این نگرش ممکن است به حذف مسئولیت‌پذیری در مقام ولایت منجر شود. درحالی‌که در سیرهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز، ایشان در قبال مردم کوفه با همهٔ تفرقه‌ها و کم‌کاری‌ها، هم‌چنان نسبت به نتایج زمامداری خود احساس مسئولیت می‌کردند.

 

تفاوت محوری:

 

* امام معصوم، با علم لدنی و ضمانت عصمت، ظرفیت ادارهٔ جامعه را در هر سطحی دارد، حتی در هنگام طرد یا هجمه.

 

* ولیّ‌فقیه، اگرچه از نصرت الهی برخوردار است، اما در محدودهٔ درک و اجرای اجتماعیِ فقه و عقلانیت اسلامی عمل می‌کند. مشروعیت او نیز برخلاف معصوم، نیازمند مقبولیت عمومی است.

 

بنابراین، تحلیل کارآمدی ولیّ‌فقیه باید متوازن باشد: نه در حد معجزه‌طلبی، و نه به‌گونه‌ای که همهٔ کاستی‌ها را به مردم یا نخبگان حواله دهد. اساساً فقیه جامع‌الشرایط، در مقام ولایت، باید هم عامل بیدارسازی اجتماعی باشد و هم مهندسی اقتضائات ساختاری را دنبال کند.

 

 ۲. مصلحت و حقیقت؛ دوگانهٔ مقطعی یا تناقض دائمی؟

 

جمشیدی در بند دوم نوشتار خود، از تقابل «مصلحت» و «حقیقت» سخن می‌گوید و معتقد است ولیّ‌فقیه به اجبار در شرایط انقباضی، به مصلحت‌گرایی تن می‌دهد و تنها در شرایط انبساطی می‌تواند به‌سوی حقیقتِ حداکثری حرکت کند. این تفکیک اگرچه در سطح سیاست‌ورزی قابل قبول است، اما در چارچوب فلسفهٔ سیاسی اسلامی، نیازمند دقت مضاعف است.

 

در اندیشهٔ علوی، حقیقت، اصل حاکم بر مصلحت است؛ نه برعکس. امام علی علیه‌السلام، حتی در برابر خطراتی که کیان حکومت علوی را تهدید می‌کرد، از حق عقب ننشست. در نامه به مالک اشتر نیز تأکید دارد که «الْحَقَّ مَا أَرَاکَ اللَّهُ»؛ یعنی حق را آن دان که خدا نشانت داده، نه آنچه مردم خواستند.

 

نکتهٔ کلیدی:

 

* در فقه سیاسی شیعه، مصلحت در سایهٔ حقیقت معنا دارد و ابزار تحقق آن است، نه جانشین آن.

 

* ولیّ‌فقیه، در صورت ماندن در دایرهٔ مصلحت‌های مقطعی و بدون پیگیری تدریجی حقیقت، از شأن ولایی خود دور می‌ماند.

 

راه‌حل، نه تقابل حقیقت و مصلحت، بلکه حرکت تدریجی، حکیمانه و فازبندی‌شده از مصلحت به حقیقت است؛ همان‌گونه که پیامبر(ص) در دوران مکه و مدینه، مسیر را مرحله‌به‌مرحله طی کردند.

 

 ۳. عقل تجربی، عقل ایمانی و مرز ایمان سیاسی

 

در بخش پایانی نوشتار، نویسنده به دفاعی معرفتی از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای روی می‌آورد و عقل تجربی را نابسنده دانسته، عقل ایمانی را جایگزین آن می‌سازد. این راهبرد، در نگاه اول حاکی از بهره‌گیری از سنت عرفانی و نگاه قدسی به ولایت است، اما اگر بدون معیارهای علمی‌ـ‌دینی سنجیده نشود، به نوعی قدسی‌سازی غیرقابل نقد می‌انجامد.

 

مقایسه با عصر معصوم:

 

* امام معصوم، به‌دلیل عصمت ذاتی، موضوع «ایمان سیاسی» است، نه فقط «اطاعت حکومتی».

 

* ولیّ‌فقیه، گرچه ولیّ امر مسلمین است، اما موضوع ایمان قلبی در همان سطح نیست؛ بلکه موضوع پذیرش شرعی و عقلانی است.

 

 

 

بدین‌سان، اگر در نظام ولاییِ فقیه، ما از نقد، تردید و عقل تجربی عبور کنیم و فقط به «ادراکات باطنی بزرگان» استناد کنیم، عملاً «تکلیف‌گرایی کرّ و کور» را به‌جای «دینداری عقلانی» می‌نشانیم.

 

کارنامۀ ولایت فقیه؛ نه بری از نقد، نه محروم از تأیید

 

رهبر معظم انقلاب، در سه دههٔ زعامت خود، بر مبنای حکمت، درایت، و صبر سیاسی، توفیقات بزرگی در صیانت از هویت اسلامی، مقابله با استکبار، و پیشبرد مقاومت اسلامی داشته‌اند. اما در تحلیل ولایت فقیه، نباید نگاه قدسی‌انگار را جایگزین نقد عقلانی کرد و کاستی‌های اجتماعی و ساختاری را تنها به دوش مردم یا نخبگان انداخت. اگر علی (ع) با زبان صریح از مردم کوفه گلایه می‌کرد اما باز در برابر خدا مسئول می‌دانست خود را، ما نیز باید در نسبت با ولیّ‌فقیه، حقیقت و عدالت را پیوسته معیار نقد و حمایت قرار دهیم.

 

🆔https://eitaa.com/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۴ ، ۱۶:۱۱
غلامرضا میناگر

غلامرضا میناگر:

🌐 رصد معارف:

✍✍✍سلام علیکم و رحمة‌الله

وقت شما هم بخیر و نیکی. متنی که ارسال شد خدمتتون( متن آقای جمشیدی)، نوشته‌ای تحلیلی با رویکرد تأییدآمیز نسبت به زعامت آیت‌الله خامنه‌ای است. با توجه به لزوم تبیین و تحلیل این جایگاه، در این پاسخ ابتدا تحلیل محتوایی و ساختاری این متن را ارائه می‌دهم و سپس آن را با منطق ولایت و رهبری در اندیشهٔ امیرالمؤمنین علیه‌السلام و سایر ائمهٔ معصومین علیهم‌السلام مقایسه می‌کنم.

 

🟩 تحلیل محتوایی و ساختاری متن «ما و کارنامه زعامت آیت‌الله خامنه‌ای»

 

متن سه بخش کلیدی دارد:

 

✅ ۱. محدودیت اختیارات ولیّ‌فقیه در عالم انتخاب و نقش مردم

 

نویسنده بر آن است که ولیّ‌فقیه، ولو در رأس قدرت باشد، در فضای اجتماعی آزاد و انتخاب‌محور نمی‌تواند همه آرمان‌ها را محقق کند مگر آنکه ارادهٔ جمعی و نخبگانی با او هم‌راستا باشد. به‌زعم نویسنده:

 

ولی فقیه معجزه‌گر نیست بلکه فعّال‌سازِ استعدادهای ایمانی و اجتماعی است.

 

توقف‌ها و عقب‌گردها، حاصل ناسازگاری جامعه و نخبگان با ولیّ‌فقیه است.

 

قدرت ولیّ‌فقیه، تابعی از مشارکت مردم و نخبگان است.

 

🟨 نقد و نکته: این دیدگاه مبتنی بر «الزامات عالم ماده و انتخاب اختیاری» است، و به نوعی بر مبنای تعامل اجتماعی شکل‌گرفته. نویسنده تلاش دارد مسئولیت ناکامی‌ها را از دوش رهبری بردارد و بر دوش جامعه و خواص بیفکند. اما باید بررسی کرد که آیا در نظام ولایت الهی، چنین تفویض اختیاراتی به مردم، تا این اندازه گسترده‌ است یا خیر؟

 

✅ ۲. تقابل حقیقت و مصلحت و نقش نیروهای انقلابی در بسط ید ولیّ‌فقیه

 

اینجا نویسنده ادعا می‌کند:

 

ولیّ‌فقیه به‌ناچار گاهی از «حقیقت» صرف‌نظر کرده و «مصلحت» را برمی‌گزیند.

 

این تغییر مسیر، ناشی از فشار اجتماعی و شرایط «انقباضی» جامعه است.

 

نیروهای انقلابی باید زمینه را برای غلبهٔ حقیقت بر مصلحت فراهم کنند.

 

🟨 نقد و نکته: نویسنده این گزاره را پیش می‌کشد که رهبری الزامات شرایط را می‌پذیرد نه اینکه شرایط را دگرگون کند؛ این تفکیکی مهم است و باید آن را با سیرهٔ امیرالمؤمنین(ع) و سایر ائمه مقایسه کرد.

 

✅ ۳. لزوم عقل ایمانی در کنار عقل تجربی برای باور به رهبری

 

در این قسمت نویسنده به‌صراحت تأکید می‌کند:

 

اگر عقل تجربی دچار شک شد، باید عقل ایمانی را مرجع قرار داد.

 

عقل ایمانی برگرفته از تحلیل بزرگان اهل سلوک و اهل معناست.

 

مصادیقی چون آیت‌الله مصباح یزدی برای این تحلیل ذکر شده است.

 

🟨 نقد و نکته: این بخش دارای لحن عاطفی و معناباورانه است. نویسنده خواسته نوعی «مرجعیت عرفانی برای شناخت جایگاه رهبری» بنا کند که متکی بر شهود عرفا و اهل معناست. این مسئله باید با مفهوم «نصب الهی» و حجیت عقل در تشخیص ولیّ در دوره غیبت، سنجیده شود.

 

🟧 مقایسه با سیرهٔ امام علی علیه‌السلام و دیگر معصومین علیهم‌السلام

 

✅ ۱. ولایت امام علی(ع) و اصل حق‌مداری مطلق، نه مصلحت‌گرایی اجتماعی

 

امیرالمؤمنین(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) و در برابر انحراف خلافت، با اینکه مردم همراه نبودند، حاضر به مصلحت‌اندیشی نشدند و ۲۵ سال سکوتی تلخ را ترجیح دادند بر آنکه با جریان تحریف، همراهی کنند.

 

در حکومت پنج‌ساله خود نیز بارها فرمودند که اگر مردم در برابر حق ایستادگی کنند، ایشان از آن کوتاه نمی‌آید ولو به قیمت فتنه و خونریزی.

 

«من برای اقامهٔ حق و دفع باطل برخاستم...» (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۳۱)

 

🟥 در حالی که در متن، تأکید بر انفعال ولی فقیه در برابر عدم همراهی مردم است، در سیرهٔ علی(ع)، ولیّ خدا گاه تن به غربت و تنهائی می‌دهد اما از حقیقت نمی‌گذرد.

 

✅ ۲. مفهوم «بسط ید» امام معصوم تابع رضایت مردم نبود

 

در ادبیات اهل‌بیت، امام منصوب از سوی خداست و اطاعت از او واجب شرعی است، نه مشروط به رأی مردم یا رضایت اجتماعی.

 

«لو أنّ أهل الأرض أطاعونا، لَسُقوا من فوقهم و من تحت أرجلهم»

اگر مردم زمین از ما اطاعت می‌کردند، از آسمان و زمین برکات بر ایشان فرو می‌ریخت. (الکافی، ج۱، ص۴۱۲)

 

🟥 اما در متن جمشیدی، مشروعیت و کارایی ولیّ‌فقیه به نوعی منوط به تعامل و خواست مردم تصویر شده است؛ که این با منطق ولایت تشریعی و نصب الهی متفاوت است.

 

✅ ۳. در سیرهٔ اهل‌بیت، قوام ایمان به ولیّ، عقل ایمانی نیست بلکه حجت عقلی و شرعی است

 

در متون روایی ما، گرچه عقل ایمانی وجود دارد، اما:

 

ایمان به امام معصوم و ولیّ الهی، مبتنی بر حجت نقلی و عقلی است نه بر کرامت‌باوری یا شهود عرفانی بزرگان.

 

امام علی(ع) بارها فرمودند: «حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی» نه بالعکس.

 

🟥 در متن، تأکید بر شناخت ولیّ از طریق «عرفای متصل به ملکوت» جایگاه تحلیل عقلی و استدلالی را به‌نوعی به حاشیه می‌راند، که ممکن است موجب شبههٔ تقلید ناآگاهانه شود.

 

🟩 نتیجه‌گیری نهایی و پاسخ به مقایسه

 

محور تحلیل متن جمشیدی مقایسه با ولایت اهل‌بیت (ع)مبنای مشروعیت تعامل و هم‌راستایی مردمنصب الهی + حجت شرعی و عقلیمصلحت در برابر حقیقت گاهی تقدم مصلحت (شرایط انقباضی)اصالت با حقیقت ولو به قیمت غربت‌نقش مردم‌ تعیین‌کنندهٔ بسط ید ولی فقیه‌ همراهی مردم تأثیر دارد، نه در اصل ولایت‌مبنای شناخت ولیعقل تجربی + عقل ایمانی (عرفا)عقل برهانی + معرفت‌شناسی شرعی 

 

✅ سه نکتهٔ پیشنهادی برای تقویت متن در چارچوب ولایت اهل‌بیت:

 

۱. تمایز بین حجیت ولیّ در اصل و در عمل روشن‌تر شود: باید تبیین شود که همراهی مردم در کارآمدی اثر دارد، اما در مشروعیت تأثیری ندارد.

 

جایگزینی عقل شهودی با عقل برهانی در تحلیل رهبری: تحلیل‌های عرفا و بزرگان قابل احترام است، اما ایمان به ولایت باید مبتنی بر حجت شرعی و تحلیل عقلانی باشد، نه احساس و توسل به شهود.

 

نقد درونی نظام را نیز لحاظ کند: برای عدالت در تحلیل، صرف نسبت‌دادن همهٔ عقب‌گردها به مردم و نخبگان، در تناقض با آموزه‌های علی(ع) درباره مسئولیت مستقیم زمام‌دار در ناهنجاری‌هاست.

غلامرضا میناگر 

🆔https://eitaa.com/grminagar

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۴ ، ۱۶:۰۲
غلامرضا میناگر

🗒 ما و کارنامۀ زعامت آیت‌الله خامنه‌ای

مهدی جمشیدی

 

۱. ولی‌ّفقیه به قدر خواست و ارادۀ نیروهای سیاسی و مردم، بضاعت حرکت به سوی آرمان‌ها دارد. البته او می‌کوشد که چنین میل و کششی را پدید بیاورد و یا تشدید کند، اما نباید از او انتظار معجزه داشت. این عالَم، عالَم انتخاب‌های آزادانه و اختیاری است و از این مسیر است که انسان به کمال می‌رسد. ولیّ‌فقیه، در پی استقرار استبداد دینی نیست و نمی‌خواهد منطق شاهانه در پیش بگیرد و جبر و قهر و غلبه را برگزیند، بلکه او به دنبال بیدار و فعّال‌کردن وجدان‌های ایمانی و اراده‌های معنوی است تا رشد و تعالیِ وجودی، تحقّق یابد. به‌هرحال، آنچه‌که رخ می‌دهد، محدود است به امکان‌های این‌چنینی که خارج از ارادۀ وی است. اگر نخبگان، میدان‌داری نکنند و به سوی حق فرانخوانند، و جامعه نیز درگیر هیجان‌های کور و لجاجت‌های کودکانه باشد، ولی‌ّفقیه نیز دچار انقباض می‌شود و نمی‌تواند آرمان‌های انقلابی را مستقر سازد. بنا نیست که در همه‌جا، با تصرّف در نفوس و وجدان‌ها، راه حق هموار گردد، بلکه اصلِ حرکت تکاملی، متوقف بر اجتماعِ عللِ این‌جهانی و ظاهری است. ازاین‌رو، آن‌هنگام که خواص و مردم، همراهی و همدلی دارند، شاهد پیشروی انقلابی هستیم و در غیر از این، پسروی رخ می‌دهد. ولیّ‌فقیه، قوّه‌ها را به فعلیّت تبدیل می‌کند و استعدادها و قابلیّت‌ها را در افق حیات انقلابی، بارور و شکوفا می‌سازد، اما اگر خواست‌ها و اراده‌ها، سمت‌وسوی دیگری داشته باشند، طرح انقلاب نیز گرفتار تعلیق می‌شود. براین‌اساس، هرچه از پیشرفت و تعالی و تکامل در میان است، ناشی از این هم‌افقی و هم‌گرایی است و هرچه از توقف و سقوط و انحطاط به چشم می‌خورد، از شکاف و تعارض میان امام و امّت برمی‌خیزد. نقصان‌ها و سستی‌ها و لغزش‌هایی که اینک در عالَم انقلابی مشاهده می‌شوند، جملگی برآمده از ناسازگاری نخبگان و جامعه با طرح ولیّ‌فقیه هستند؛ هرچند ولیّ‌فقیه در رأس قدرت سیاسی است و عوام، او را مؤاخذه می‌کنند.

 

۲. جبهۀ انقلابی‌های اصیل، باید مسیر را برای استقرار حقیقت آماده سازد و بکوشد ولیّ‌فقیه را در عبور از مصلحت به حقیقت، کمک کند. ولیّ‌فقیه، متعهد به حقیقت است، اما در جهانِ مادّیِ تزاحم‌ها، چاره‌ای جز تن‌دردادن به مصلحت در شرایط انقباضی ندارد. بدین‌جهت، باید شرایطِ انبساطی و هموار و مساعد آفرید تا ولیّ‌فقیه، بسطِ ید یابد و بتواند حقیقتِ حداکثری را مستقر گرداند. شرایط انقباضی و حداقلی و معطوف به مصلحت، حاصل ضعف‌های نخبگانی و اجتماعی است و ولیّ‌فقیه نیز نمی‌تواند این واقعیّت‌ها را نادیده بگیرد و بی‌پروا، حقیقت را طلب کند؛ چراکه در این صورت، اساس و کیان، متزلزل و حتی برچیده خواهد شد. در این موقعیّت فروبسته، باید نیروهای فکری و معرفتیِ انقلابی به صحنه بیایند و گشودگی ایجاد کنند. در غیر این صورت، ولیّ‌فقیه ناچار است که بیشتر بر مدار مصلحت حرکت کند تا بر مدار حقیقت. در دهه‌های گذشته، نیروهای انقلابی نتوانسته‌اند آنچنان که باید، این زمینۀ حقیقت‌مدار را برای آیت‌الله خامنه‌ای فراهم کنند و برای او، انفتاح و انبساط بیافرینند.

 

۳. ما برای همدلیِ عمیق و خالص با آیت‌الله خامنه‌ای، فقط عقلِ تجربی را در اختیار نداریم. عقلِ تجربی، واقعیّت‌های عینی را مشاهده می‌کند که ترکیبی از کاستی‌ها و کامیابی‌هاست و گاه در محاسبۀ خویش، دچار تشویش و پریشانی می‌شود و تردید را تجویز می‌کند. این تردیدها، چه‌بسا در بسیاری از ما، گاهی راه یافته و یقین و اطمینان ما را نسبت به آیت‌الله خامنه‌ای خراشیده باشند. در اینجاست که باید افزون بر عقلِ تجربی و حتی فراتر از آن، از عقلِ ایمانی نیز بهره گرفت که حاصل تکیه بر برداشت و تفسیرِ اهل معنا و معرفت است. بزرگانی هستند که به سبب اتّصال به ملکوت و حقایق قدسی، فهم خاص دارند و سخن و تحلیل‌شان، ایمان می‌آفریند و تردید را می‌‎زداید. براین‌اساس باید گفت بسیاری از اصحاب فهمِ قدسی، اصرار فراوان بر فضیلت و صلاحیّت آیت‌الله خامنه‌ای داشته‌اند و او و رهبری‌اش را ستوده‌اند و در برابر ایشان، تواضع و تمکینِ آنچنانی داشته‌اند. از این جمله، علامه مصباح است که حتی در روزهای پایانی حیاتش نیز، زبانش به تأیید آیت‌الله خامنه‌ای گشوده شد و به اطلاعت از ایشان توصیه کرد. این طایفۀ آسمانی بر این باور بودند که آیت‌الله خامنه‌ای، فارغ از تأییدات غیبی و افاضات رحمانی نیست و عالَم ملکوت، به یاری وی آمده است؛ چنان‌که خودِ انقلاب نیز حاصل حضورِ دست غیبی بود. اگر این‌چنین بنگریم، دچار شک و تزلزل نخواهیم شد و از حمایت مطلق و خالص از ایشان، دست نخواهیم کشید.

 

https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۵۴
غلامرضا میناگر